کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیصد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سیصد
/sisad/
معنی
سهصد، عدد ۳۰۰.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیصد
فرهنگ فارسی معین
(صَ) (اِ.) سه بار صد (300)، دویست به اضافه صد.
-
سیصد
لغتنامه دهخدا
سیصد. [ ص َ ] (عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) سه بار صد. 300. دویست بعلاوه ٔ صد. (فرهنگ فارسی معین ) : و آن هفت کنیز و سیصد زن که داشت ... (قصص الانبیاء). || کنایه از بسیار. (آنندراج ). هر عدد بسیاری . (ناظم الاطباء) : نگاری خنده لب کو را بود در زلف س...
-
سیصد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (ریاضی) sisad سهصد، عدد ۳۰۰.
-
سیصد
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: sisad طاری: sisây طامه ای: sisad طرقی: sisây کشه ای: sisây نطنزی: sisad
-
سیصد
واژهنامه آزاد
سه سد.
-
سیصد
واژهنامه آزاد
سسد، سه سد.
-
جستوجو در متن
-
تیرست
فرهنگ فارسی معین
(رَ) (اِ.) سیصد، عدد سیصد.
-
three hundred
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیصد
-
سه صد
لغتنامه دهخدا
سه صد. [ س ِ ص َ ] (عدد مرکب ) سیصد. رجوع به سیصد شود.
-
tercentenary
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سومین سالگرد، سه قرن، سیصد سالگی، سیصد ساله
-
tercentennial
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سه شنبه، سیصد سالگی، سه قرن، سیصد ساله
-
خروار
لهجه و گویش تهرانی
سیصد کیلو
-
سیصدم
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) sisadom آنکه یا آنچه در مرتبۀ سیصد واقع شده؛ سیصدمین.
-
کلوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [قدیمی] kaluk پسر کوچک و نوجوان: ◻︎ تا یکی خُم بشکند ریزه شود سیصد سبو / تا مِرَد پیری به پیش او مِرَد سیصد کلوک (عسجدی: ۴۶).