کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیسرو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سیسرو
/sisaru/
معنی
کرمی که در انبار گندم پیدا میشود و گندم را ضایع میکند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
Cicero
-
جستوجوی دقیق
-
سیسرو
لغتنامه دهخدا
سیسرو. [ س َ رُ ] (اِ) رجوع به سیسرک و سیسک شود.
-
سیسرو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سیسرک، سیسک، سیک، سیکک› (زیستشناسی) sisaru کرمی که در انبار گندم پیدا میشود و گندم را ضایع میکند.
-
جستوجو در متن
-
سیسرک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) sisarak = سیسرو
-
سیکک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصحفِ سیسک] (زیستشناسی) sikak = سیسرو
-
سیسک
لغتنامه دهخدا
سیسک . (اِ) به معنی سیسرو باشد که کرم گندم خراب کن است . (برهان ) (از آنندراج ). رجوع به سیسرو، سوس و سیسرک شود. || نام غله ای است که آنرا مشتک نیز گویند. (برهان ) (فرهنگ رشیدی ).
-
سیسرک
لغتنامه دهخدا
سیسرک . [ س ِ ] (اِ) کرمی که در انبار افتد وگندم را ضائع کند. (برهان ) (آنندراج ). کرمک گندم خوار. (ناظم الاطباء). رجوع به سیسک ، سیسرو و سوس شود.
-
مغ
لغتنامه دهخدا
مغ. [ م ُ / م َ ] (ص ، اِ) گبر آتش پرست باشد از ملت ابراهیم . (لغت فرس چ اقبال ص 224). آتش پرست را گویند. (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ). آتش پرست و مغان جمع آن . (فرهنگ رشیدی ). طایفه ای از پارسیان را که پیرو زردشت اند. (انجمن آرا) (آنندراج ). مجوسی . (...