کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیستم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سیستم
/sistem/
معنی
۱. مجموعهای متشکل از عناصر مرتبط با یکدیگر که مسئول انجام کار خاصی هستند؛ دستگاه: سیستم گوارشی، سیستم بانکی.
۲. آنچه شکل، ساختار، و یا تجهیزات متفاوت یک وسیله را تعیین میکند: سیستم کامپیوتر.
۳. مجموعهای از قواعد و اصول تثبیت شده: سیستم متری.
۴. قاعده؛ شیوه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. جهاز،
۲. دستگاه، نظام
۳. سامانه،
۴. روش، قاعده، اسلوب
برابر فارسی
سامانه
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیستم
واژگان مترادف و متضاد
۱. جهاز، ۲. دستگاه، نظام ۳. سامانه، ۴. روش، قاعده، اسلوب
-
سیستم
فرهنگ واژههای سره
سامانه
-
سیستم
فرهنگ فارسی معین
(تِ) [ فر. ] (اِ.) 1 - روش ، طریقه . 2 - دستگاه ، نظام . 3 - مدل .
-
سیستم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: systéme] sistem ۱. مجموعهای متشکل از عناصر مرتبط با یکدیگر که مسئول انجام کار خاصی هستند؛ دستگاه: سیستم گوارشی، سیستم بانکی.۲. آنچه شکل، ساختار، و یا تجهیزات متفاوت یک وسیله را تعیین میکند: سیستم کامپیوتر.۳. مجموعهای از قواعد و اصو...
-
سیستم
دیکشنری فارسی به عربی
نظام
-
سیستم
واژهنامه آزاد
سامانه
-
واژههای مشابه
-
سیستم پستی
دیکشنری فارسی به عربی
بريد
-
سیستم صنعتی
دیکشنری فارسی به عربی
صناعة
-
سیستم اتحادیه ای
دیکشنری فارسی به عربی
نظامٌ اتحادي
-
سیستم سلطنت استبدادی
دیکشنری فارسی به عربی
حکم مطلق
-
سیستم تولید قابل پیکربندی مجدد
واژهنامه آزاد
سیستم های تولید قابل پیکربندی مجدّد (RMS)، سیستم های هوشمند و پیشرفته تولیدی جدیدی هستند که پیکربندی مورد نیاز در ساختارشان را برای تنظیم ظرفیت و عملکرد در تغییرات ناگهانی تقاضای بازار اعمال می کنند. این سیستم ها ازاین رو قابل پیکربندی مجدد نامیده می...
-
جستوجو در متن
-
nonsystem
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستم بدون سیستم
-
file system
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیستم فایل، سیستم پرونده ها