کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیسالنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سیسالنگ
/sisālang/
معنی
= دمجنبانک
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیسالنگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹شیشالنگ› (زیستشناسی) [قدیمی] sisālang = دمجنبانک
-
جستوجو در متن
-
شیشالنگ
لغتنامه دهخدا
شیشالنگ . [ ل َ] (اِ) سیسالنگ و صعوه که دم جنبان نیز گویند. (ناظم الاطباء). دم جنبانک . (فرهنگ فارسی معین ). در خراسان سوسه لِنک می گویند. (یادداشت محمدِ پروین گنابادی ).
-
شیشلنگ
لغتنامه دهخدا
شیشلنگ . [ شی ش َ ل َ ](اِ) سیسارک . سیسالک . سیسالنگ . (فرهنگ فارسی معین ).پرنده ٔ شکاری دورپرواز تیزبین به اندازه ٔ مرغ خانگی . (از یادداشت مؤلف ). رجوع به مترادفات کلمه شود.
-
دم جنبانک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) domjombānak پرندۀ کوچک خاکستریرنگ و بهاندازۀ گنجشک که بیشتر در کنار آب مینشیند و پشه و مگس صید میکند و غالباً دم خود را تکان میدهد؛ دمبشکنک؛ دمتک؛ دمسنجه؛ دمسیجه؛ دمسیچه؛ سریچه؛ سیسالنگ؛ کراک؛ آبدارک.
-
سیسالک
لغتنامه دهخدا
سیسالک . [ ل َ ] (اِ) سیسالنگ . مرغکی که در کنار آبها نشیند و پیوسته دم جنباند. صعوه . (ناظم الاطباء). گونه ای پرنده ٔ شکاری دورپرواز که جثه اش به اندازه سه برابر یک کبوتر است و دارای چشمی بسیار دوربین میباشد و اوجش نیز بسیار است . پرهای بدنش سفید و ...