کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سید سجاد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سید سجاد
لغتنامه دهخدا
سید سجاد. [ س َی ْ ی ِ دِ س َج ْ جا ] (اِخ ) لقب امام علی بن الحسین علیه السلام است . رجوع به علی بن الحسین سیدالساجدین و سجاد و ابوالحسن شود.
-
واژههای مشابه
-
سيد
دیکشنری عربی به فارسی
دانشور , چيره دست , ارباب , استاد , کارفرما , رءيس , مدير , مرشد , پير , خوب يادگرفتن , استاد شدن , تسلط يافتن بر , رام کردن , اقا (مختصر انمر است) , اقا , شخص محترم , لرد , شخص والا مقام
-
ابن سید
لغتنامه دهخدا
ابن سید. [ اِ ن ُ ] (اِخ ) ابومحمد عبدالعزیزبن احمدبن سیدبن مغلس قیسی لغوی . از مردم اندلس . در آغاز به مصر هجرت کرد و نزد ابوالعلا صاعدبن حسن ربعی و ابویعقوب یوسف بن یعقوب و دیگر دانشمندان ، ادب و علم فراگرفت و سپس در بغداد بافادت و استفادت پرداخت و...
-
ابن سید
لغتنامه دهخدا
ابن سید. [ اِ ن ُ ] (اِخ ) احمدبن ابان بن سید. لغوی مشهور. معروف بصاحب شرطه ، شاگرد ابوعلی قالی . موطن قرطبه . و او راست کتابی در لغت موسوم به العالم ، در صد مجلد بترتیب اجناس و آنرا از فلک آغاز و بذره ختم کرده است . وفات او هم بشهر قرطبه به سال 382 ...
-
دره سید
لغتنامه دهخدا
دره سید. [ دَرْ رَ س َی ْ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالا گریوه ٔ بخش ملاوی شهرستان خرم آباد. واقع در 52هزارگزی خاور راه شوسه ٔ خرم آباد به اندیمشک ، با 300 تن سکنه . آب آن از چشمه بیدبهشت و راه آن مالرو است . بنای بقعه ای بنام دره سید دارد که از...
-
قلعه سید
لغتنامه دهخدا
قلعه سید. [ ق َ ع َ س َی ْ ی ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول ، واقع در 6هزارگزی جنوب خاوری دزفول و 5هزارگزی جنوب باختری اتومبیل رو شوشتر به دزفول . سکنه ٔ آن 40 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
قلعه سید
لغتنامه دهخدا
قلعه سید. [ ق َ ع َ س َی ْ ی ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان غار بخش ری شهرستان تهران . سکنه ٔ آن 54 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
-
قلعه سید
لغتنامه دهخدا
قلعه سید. [ ق َ ع َ س َی ْ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان کازرون ، واقع در 7هزارگزی جنوب کازرون ، خاورکوه مست یا قیله . موقع جغرافیایی آن دامنه و هوای آن گرمسیری و مالاریائی است . سکنه ٔ آن 771 تن ، آب آن از قنات و محصول آن غ...
-
قلعه سید
لغتنامه دهخدا
قلعه سید. [ ق َ ع َ س َی ْ ی ِ ] (اِخ )دهی است از دهستان میان آب بخش مرکزی شهرستان شوشتر، واقع در 8هزارگزی جنوب باختری شوشتر و 6هزارگزی باختر راه تابستانی شوشتر به بندقیر و کنار خاوری رود شطیط. موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرمسیری است سکنه ٔ آن 15...
-
قلعه ٔ سید
لغتنامه دهخدا
قلعه ٔ سید. [ ق َ ع َ ی ِ س َی ْ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان گله دار. بخش کنگان شهرستان بوشهر، واقع در 89هزارگزی جنوب خاور کنگان و 4هزارگزی راه مالرو پس رودک به بیرم .موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن گرمسیری مالاریایی است . سکنه ٔ آن 96 تن است . آ...
-
مسجد سید
لغتنامه دهخدا
مسجد سید. [ م َ ج ِ دِ س َ / س ِی ْ ی ِ ] (اِخ ) از مساجد قرن سیزدهم هجری اصفهان . رجوع به اصفهان شود.
-
برج سید
لغتنامه دهخدا
برج سید. [ ب ُ س َی ْ ی ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش خشت شهرستان کازرون . سکنه آن 340 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).
-
چوب سید
لغتنامه دهخدا
چوب سید. [ ب ِ س َی ْ ی ِ ] (اِ مرکب ) نامی است که در شاه پسند گرگان به درخت زیتون دهند. (یادداشت بخط مؤلف ).
-
جامع سید سلطان علی
لغتنامه دهخدا
جامع سید سلطان علی . [ م ِ ع ِ س َی ْ ی ِ س ُ ع َ ] (اِخ ) مسجدی است در بغداد که تاریخ بناء آن معلوم نیست گویا آن را در عصری که جامع مرجان بنا شده ساخته اند. ظاهراً منسوب به شیخ علی سلطان است که در حدود 784 هَ .ق . ببعد در بغداد حکومت داشته و خود را ...