کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیاه نقطۀ مطلق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نفت سیاه
لغتنامه دهخدا
نفت سیاه . [ ن َ ت ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نفت تصفیه نشده . باقی مانده ٔ نفت طبیعی پس از استخراج بعضی از مشتقات از آن مانند نفت سفید، بنزین و غیره : شتروار سیصد ز نفت سیاه بیارند بر بارها تا دو ماه . فردوسی .از آتش برافروخت نفت سیاه بجنبید از آن ...
-
نخود سیاه
لغتنامه دهخدا
نخود سیاه . [ ن ُ خُدْ ] (اِ مرکب ) مُجُک . (یادداشت مؤلف ).- پی نخود سیاه فرستادن ؛ کسی را که نخواهند در وقت کاری حاضر باشد به تدبیر و بهانه بیرون فرستادن : دیروز رندان میخواستند شراب بخورند آخوند بیچاره را پی نخود سیاه فرستادند . پی کاری فرستادن ...
-
نفط سیاه
لغتنامه دهخدا
نفط سیاه . [ ن َ طِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نفت سیاه . رجوع به نفت سیاه شود.
-
نی سیاه
لغتنامه دهخدا
نی سیاه . [ ن َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سردارآباد بخش مرکزی شهرستان شوشتر در 9هزارگزی جنوب غربی شوشتر و 8هزارگزی جنوب جاده ٔ دزفول به شوشتر، کنارغربی رود شطیط، در دشت گرمسیری واقع و دارای 200 تن سکنه است . آبش از رود شطیط، محصولش غلات و شغل اهالی ...
-
غراب سیاه
لغتنامه دهخدا
غراب سیاه . [ غ ُ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به غراب سیه شود.
-
کاسه سیاه
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [مٲخوذ از عربی. فارسی] [قدیمی، مجاز] kasesiyāh =سیاهکاسه
-
glaucoma
آبسیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] نوعی بیماری که در آن به علت افزایش شدید فشار درون چشم، دید از بین میرود
-
اسپرزۀ سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گیاهان دارویی] ← بارهنگ سیاهدانه
-
blackbody
جسم سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] جسمی آرمانی که میزان تابش و جذب آن کامل باشد
-
جعبۀ سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] ← پروازنگار
-
black propaganda
تبلیغات سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] تبلیغاتی که از منبعی غیر از منبع واقعی صادر میشود
-
black women
زنان سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مطالعات زنان] زنانی که درصدد ایجاد چارچوب مفهومی جدیدی هستند که اعتقادات و گرایشها و رفتارها و ارزشهای مستقل زنان سیاهپوست را در بر گیرد
-
black heart 1
درونسیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] درونچوب کاذبی به رنگ مشکی یا قهوهای تیره که معمولاً از درونچوب قابل تشخیص نیست و عمدتاً در پهنبرگان مشاهده میشود
-
dark cutting defect
سیاهبرشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] عیبی ناشی از فشار روانی گاو، خصوصاً گاو نر، پیش از ذبح که سبب تیره شدن رنگ گوشت و کاهش کیفیت آن میشود
-
melena
سیاهپیخال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مدفوع تیرهرنگ حاوی خون