کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیاه تخمک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
melena
سیاهپیخال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] مدفوع تیرهرنگ حاوی خون
-
black hole
سیاهچاله
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ناحیهای فضاـ زمانی که هیچ انرژی و مادهای را از آن گریزی نیست
-
black soil, Chernozem, black earth, black land
سیاهخاک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] خاکی که به دلیل دارا بودن گیاخاک فراوان سیاه است
-
ball clay
سیاهرُس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سراميک] رُس سفیدپختی (white-firing clay) که عمدتاً از کانی کائولینیت رسوبی حاوی ناخالصیهای آلی و معدنی تشکیل شده است و بهدلیل ریزدانگی بسیار مومسان است
-
black rail
سیاهریل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ریلی که نشستن شبنم بر روی تاج آن باعث لغزش و سر خوردن و درجا چرخیدن چرخ قطار میشود
-
darkening
سیاهشدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] بدرنگ و تیره شدن تدریجی گوشت
-
black out
سیاهغش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] سیاهی رفتن چشم و حالت غش ناشی از اختلال در میزان خونرسانی به مغز در حرکتهای شتابدار و روبهبالای هواپیما
-
Lynx, Lyn
سیاهگوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورتی فلکی در آسمان شمالی (northern sky) در نزدیکی دو صورت فلکی بارز دب اکبر و اسد
-
scotoma
سیاهنقطه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ناحیهای از میدان دید که محرکی خاص در آنجا قابل مشاهده نیست
-
black rot
پوسیدگی سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] پوسیدگی میوه یا شاخۀ درختان سیب و انگور براثر حملۀ گونهای قارچ که به رنگ سیاه ظاهر میشود
-
black smoker
دودکش سیاه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی، زمینشناسی] مجرایی گرمابی و دودکشمانند در بستر اقیانوسها که آب گرم سیاهی با دمای بیش از 350 درجۀ سلسیوس از آن بیرون میآید
-
آب سیاه
فرهنگ فارسی معین
(بِ) (اِمر.) 1 - نوعی بیماری چشمی که باعث تیرگی و نابینایی چشم می شود. 2 - حادثه . 3 - مداد، مرکب . 4 - آبی که تیره و رنگ آن تیره باشد.
-
پول سیاه
فرهنگ فارسی معین
(لِ) (اِمر.) پول خرد، پشیز، سکة مسی .
-
تخته سیاه
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِمر.) صفحة مسطح چوبی تیره رنگ که در کلاس درس با گچ جهت درس دادن بر آن می نویسند.
-
سق سیاه
فرهنگ فارسی معین
(سَ قِّ) (ص .)(عا.) کسی که نفرینش د ر حق دیگران عملی شود.