کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیاهرگتود پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
venous hemangioma
سیاهرگتود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] رگتودی غاری که در آن عروق متسع میشوند و دیوارههای ضخیم و لیفی پیدا میکنند
-
واژههای مشابه
-
سیاهرگ
واژگان مترادف و متضاد
ورید ≠ سرخرگ، شریان
-
سیاهرگ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) siyāhrag رگهایی که خون را به قلب بازمیگرداند؛ ورید.
-
سیاهرگ
دیکشنری فارسی به عربی
عرق
-
تود
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) نک توت .
-
تود
لغتنامه دهخدا
تود. (اِ) توت باشد و آن میوه ایست معروف که خورند. (برهان ) (آنندراج ). توت . (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (یادداشت بخطمرحوم دهخدا). فرصاد. (یادداشت ایضاً) : مباش مادح خویش و مگوی خیره مراکه من ترنج لطیف و خوشم تو بی مزه تود. ناصرخسرو.وعده ٔ این چ...
-
تود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [آرامی] (زیستشناسی) tud = توت
-
تود
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tud = توده
-
تَوَدُّ
فرهنگ واژگان قرآن
دوست دارد(ود نوع خاصي از حب و دوست داشتن است و آن حبي است که آثار و پيامدهايي آشکار دارد )(مؤنث)
-
تود
واژهنامه آزاد
جستجوگر، جستجو کننده، یابنده
-
portal vein
سیاهرگ باب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] سیاهرگی که خون را از اندامهای گوارشی و طحال و لوزالمعده و کیسۀ صفرا به کبد هدایت کند
-
jugular vein
سیاهرگ گردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی، زیستشناسی] هریک از دو سیاهرگ بزرگ که خون را با عبور از گردن به قلب بازگرداند متـ . سیاهرگ وداجی
-
سیاهرگ وداجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی، زیستشناسی] ← سیاهرگ گردن
-
myoma
ماهیچهتود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تودینهای خوشخیم که از یاختههای ماهیچهای تشکیل شده است