کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سیاف
/sayyāf/
معنی
۱. شمشیرگر؛ مرد شمشیرزن؛ کسی که با شمشیر جنگ کند.
۲. میرغضب.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. جلاد، دژخیم
۲. شمشیرزن
۳. شمشیرگر
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیاف
واژگان مترادف و متضاد
۱. جلاد، دژخیم ۲. شمشیرزن ۳. شمشیرگر
-
سیاف
فرهنگ فارسی معین
(سَ یّ) [ ع . ] (ص .) شمشیرزن .
-
سیاف
لغتنامه دهخدا
سیاف . [ س َی ْ یا ] (ع ص ) شمشیرگر. شمشیرزن . (ناظم الاطباء). شمشیرزن . (غیاث اللغات ). شمشیردار. (دهار) (مهذب الاسماء). شمشیرگر. صاحب تیغ. (منتهی الارب ). || شمشیرفروش . (مهذب الاسماء). || قاتل . جلاد. خونریز. (غیاث ) (آنندراج ). دژخیم . میرغضب : و...
-
سیاف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی، جمع: سَیّافَة] [قدیمی] sayyāf ۱. شمشیرگر؛ مرد شمشیرزن؛ کسی که با شمشیر جنگ کند.۲. میرغضب.
-
جستوجو در متن
-
executioner
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعدام، جلاد، دژخیم، سیاف
-
butcher
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قصاب، سلاخ، ادم خونریز، سیاف، کشتن، قصابی کردن، سلاخی کردن
-
gunmen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مردان مسلح، دزد مسلح، تفنگ دار، توپچی، سیاف، تفنگساز
-
gunman
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مسلح، دزد مسلح، تفنگ دار، توپچی، سیاف، تفنگساز
-
گردن شکن
لغتنامه دهخدا
گردن شکن . [ گ َ دَ ش ِ ک َ ] (نف مرکب ) اطلاق آن بر سیّاف و غیرسیّاف نیز آمده . (آنندراج ).
-
شمشیرگر
لغتنامه دهخدا
شمشیرگر. [ ش ِ / ش َ گ َ ] (ص مرکب ) کسی که شغل و کار او ساختن شمشیر است . (ناظم الاطباء). شمشیرساز. سیاف . طباع . (یادداشت مؤلف ). رجوع به شمشیرساز شود.
-
سیافة
لغتنامه دهخدا
سیافة.[ س َی ْ یا ف َ ] (ع اِ) ج ِ سیاف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کسانی که قلعه ٔ ایشان شمشیر ایشان است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
میرغضب
لغتنامه دهخدا
میرغضب . [ ع َ ض َ] (اِ مرکب ) جلاد. سیاف . دژخیم . روزبان . دژخی : مثل میرغضب ؛ سخت بی رحم و قسی القلب . (از یادداشت مؤلف ).
-
شمشیردار
لغتنامه دهخدا
شمشیردار. [ ش ِ / ش َ ] (نف مرکب ) دارنده ٔتیغ. (فرهنگ لغات ولف ). سائف . سیاف . (دهار). سپاهیی که به شمشیر مسلح باشد. در برابر نیزه دار و گرزدار و جز اینها. || نگاهدارنده ٔ شمشیر. مأمورحمل و نگاهداری شمشیر : در دستگاه سلطنت غلامی که وی را قماش گفتن...
-
گردن زن
لغتنامه دهخدا
گردن زن . [ گ َ دَ زَ ] (نف مرکب ) سیاف که در عرف حال جلاد گویند. (آنندراج ) : خاک همان خصم قوی گردن است چرخ همان ظالم گردن زن است . نظامی .چنان زد که از تیغ گردن زنش سر دشمن افتاددر دامنش . نظامی .تو نیز ار نهی بار گردن ز دوش ز گردن زنان برنیاری خرو...