کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سیئات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سیئات
/sayye'āt/
معنی
کارهای زشت و ناپسند.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
≠ حسنات
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سیئات
واژگان مترادف و متضاد
≠ حسنات
-
سیئات
فرهنگ فارسی معین
(سَ ی ِّ ) [ ع . ] (اِ.) جِ سیئه ؛اعمال زشت .
-
سیئات
لغتنامه دهخدا
سیئات . [ س َی ْ ی ِ آ ] (ع اِ) ج ِ سیئة. (از دهار) (ترجمان القرآن ). معاصی . گناهان . (غیاث ) (آنندراج ). سیئات اعمال . کارهای بد وناشایسته . (ناظم الاطباء). مقابل حسنات : و صَیَّرَ دهرک الاحسان فیه الینا مِن عظیم السَیّئات ِ. ابن الانباری (از تاریخ...
-
سیئات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، مقابلِ حسنات، جمعِ سیّئَة] sayye'āt کارهای زشت و ناپسند.
-
واژههای مشابه
-
سَّيِّئَاتِ
فرهنگ واژگان قرآن
گناهان - بديها(از"سوء" به معني حادثه و يا عملي که زشتي و بدي را با خود همراه دارد ، و به همين جهت اي بسا که لفظ آن بر امور و مصائبي که آدمي را بد حال ميکند نيزاطلاق ميشود ، نظير آيه : و ما اصابک من سيئة فمن نفسک هيچ مصيبتي بتو نميرسد مگر از ناحيه خود...
-
جستوجو در متن
-
حسنات
واژگان مترادف و متضاد
کارهای نیک، اعمالخیر، اعمال حسنه ≠ سیئات
-
محاسن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ریش، لحیه ۲. احسانها، حسنات، حسنها، خوبیها، فضایل، مناقب، نیکوییها، نیکیها ≠ سیئات
-
درازو
لغتنامه دهخدا
درازو. [ دَ ] (اِ) ترازو : آنگاه هول درازو تا کفه ٔحسنات گرانتر آید یا کفه ٔ سیئات . (کیمیای سعادت ).
-
سیئه
فرهنگ فارسی معین
(سَ یِّ ئَ) [ ع . سیئة ] (اِ.) مؤنث سی ء. 1 - کار بد، ناپسند. 2 - خطا، گناه . ج . سیئات .
-
سیی
لغتنامه دهخدا
سیی ٔ. [ س َی ْ ی ِءْ ] (ع ص ) زشت . بد.- سیی ءالخلق ؛ بدخلق .- سیی ءالظن ؛ بدگمان . بدباور. رجوع به سیئات شود.|| قحط و عذاب . (منتهی الارب ).
-
حسنات
لغتنامه دهخدا
حسنات . [ ح َ س َ ] (ع اِ) نیکوئیها. ج ِ حسنة. اعمال خیر. مقابل سیئات . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : کشتی حسنات و ثمراتش بدرودی دشوار تو آسان شد و آسان تودشوار (؟) حلاوت عاجل او را از کسب خیرات و ادخار حسنات باز دارد. (کلیله و دمنه ). و همت مردمان از ...
-
طهرة
لغتنامه دهخدا
طهرة. [ طُ رَ ] (ع اِمص ) پاکی . پاکیزگی . اسم است مر طهارت را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). طهارت : مرده را چون بسوزانند خاکستر او را در آن آب پاشند، و آن را زبده ٔ حسنات و طهره ٔ آثام و سیئات او دانند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 414).
-
وشات
لغتنامه دهخدا
وشات . [ وُ ] (ع ص ، اِ) وشاة. ج ِ واشی . (منتهی الارب ). سخن چینان . غمازان . (غیاث اللغات ). دروغ گویندگان . (غیاث اللغات ) : نشف کرده ستت خیال آن وشات شبنمی که داری از نهرالحیات . مولوی .چون مبدل میکند او سیئات عین طاعت میکند رغم وشات .مولوی .