کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سی
/si/
معنی
عدد ۳۰؛ بعد از بیستونه؛ سهبرابر ده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
thirty
-
جستوجوی دقیق
-
سی
فرهنگ فارسی معین
(سَ یا س ) (اِ.) سنگ .
-
سی
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] (اِ.) هفتمین نُت موسیقی .
-
سی
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) سه برابر ده (30).
-
سی
لغتنامه دهخدا
سی ٔ. [ س َی ْءْ ] (ع اِ) شیر گردآمده در اطراف پستان پیش از دوشیدن . (منتهی الارب ).
-
سی
لغتنامه دهخدا
سی . (عدد، ص ، اِ)پازند «سی » از پهلوی «سیه » ، پارسی باستان «ثریثة» ، اوستا «ثریست » ، سانسکریت «تریچت « » هوبشمان ص 760»، کردی عاریتی و دخیل «سی » ، افغانی «درش » ، گیلکی و تهرانی «سی » سه بار ده ، ده بعلاوه ٔ بیست . (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین )...
-
سی
لغتنامه دهخدا
سی . [ س َ ] (اِ) سنگ را گویند و به عربی حجر خوانند. (آنندراج ) (برهان ) (جهانگیری ).
-
سی
لغتنامه دهخدا
سی . [ سی ی ] (ع ص ، اِ) مثل . مانند. || جای هموار و برابر. (منتهی الارب ).
-
سی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: sīh] (ریاضی) si عدد ۳۰؛ بعد از بیستونه؛ سهبرابر ده.
-
سی
دیکشنری فارسی به عربی
ثلاثون
-
سی
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: si طاری: si طامه ای: si طرقی: si کشه ای: si نطنزی: si
-
سی
لهجه و گویش تهرانی
سمت ،زی
-
سی
واژهنامه آزاد
(با کسره سین که به نظر میرسد هم ریشه seeدر انگلیسی باشد) نگاه کردن - دیدن
-
واژههای مشابه
-
سى
لهجه و گویش بختیاری
si 1. براى si to>:براى تو> ؛ 2. سى (عدد).
-
سی سی
فرهنگ فارسی معین
[ فر . ] (اِمر.) سانتیمتر مکعب (اختصاری ).