کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سگ دوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پیاز سگ
لغتنامه دهخدا
پیاز سگ . [ زِ س َ ] (اِ مرکب ) گل حسرت .
-
بنفشه سگ
لغتنامه دهخدا
بنفشه سگ . [ ب َ ن َ ش َ / ش ِ س َ ] (اِ مرکب ) به فارسی شابانج است و بنفسج الکلاب نیز نامند. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به بنفسج الکلاب شود.
-
خایه ٔ سگ
لغتنامه دهخدا
خایه ٔ سگ . [ ی َ / ی ِ ی ِ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) جند بیدستر . (از ناظم الاطباء). خزمیان . فاجشه . هزو گند. رجوع به جندبیدستر شود.
-
چوبان سگ
لغتنامه دهخدا
چوبان سگ . [ س َ ] (اِ مرکب ) سگ چوپان . سگ شبان . سگ گله . سگ حافظ و حارس گله . (ناظم الاطباء).
-
تس سگ
لغتنامه دهخدا
تس سگ . [ ت ُس ْ، س َ ] (اِ مرکب ) گیاهی است دوایی که آنرا به تازی بنفسج الکلاب خوانند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (انجمن آرا). گیاهی است دوایی که شباهنگ نیز گویند. (فرهنگ رشیدی ). شباهنگ و به عربی بنفسج الکلاب . (الفاظ الادویه ). رجوع به شاه...
-
سگ انگور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) sag[']angur = تاجریزی
-
سگ پستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] sagpestān = سپستان
-
سگ توله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) sagtule تولهسگ؛ بچهسگ؛ سگبچه.
-
سگ جان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه، مجاز] sagjān کسیکه در برابر امراض و سختیها مقاومت بسیار داشته باشد؛ سختجان؛ جانسخت.
-
سگ جگر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] sagjegar ۱. سختدل؛ بیرحم.۲. موذی.
-
سگ دست
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sagdast میلۀ فلزی در دنبالۀ فرمان اتومبیل که حرکت را از فرمان به چرخها منتقل میکند.
-
سگ دل
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] sagdel ۱. سنگدل؛ سختدل؛ بددل؛ آزار کننده: ◻︎ فرمود به سگدلان درگاه / تا پیش سگان برندش از راه (نظامی۳: ۴۵۸).۲. درنده
-
سگ دو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عامیانه، مجاز] sagdo[w] = سگدوی
-
سگ زبان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) sagzabān گیاهی از نوع گاوزبان با برگهای پوشیده از کرک، گلهای خوشهای قرمز یا بنفش، دانههای خاردار و ریشه ضخیم که بلندیش تا شصت سانتیمتر میرسد و در اراضی خشک و شنی میروید.
-
سگ زن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [قدیمی، مجاز] sagzan نوعی تیر که پیکان آن باریک و نوکش تیز بوده.