کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سگ به دیس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سگ کنک
لغتنامه دهخدا
سگ کنک . [ س َ ک َ ن َ ] (اِ مرکب ) سگ کن است که مردم گیا باشد. (برهان ). || (اِ مصغر) مصغر سگ کن باشد. (آنندراج ).
-
سگ گل
لغتنامه دهخدا
سگ گل . [ س َ گ َ ] (اِ) نوعی از نسترن وحشی در کتول و آمل و دیلمان . (از یادداشت مؤلف ).
-
سگ لاب
لغتنامه دهخدا
سگ لاب . [ س َ ] (اِ مرکب ) حیوانی باشد آبی شبیه بسگ و در خشکی نیز تعیش تواند کرد. گویند خصیه ٔ وی آش بچگان است . او را بیدستر خوانند. (برهان ) (آنندراج ).
-
سگ ماهی
لغتنامه دهخدا
سگ ماهی . [ س َ ] (اِ مرکب ) قسمی از ماهی که بزبان فرانسه استورژن گویند. (ناظم الاطباء).
-
سگ جان
فرهنگ فارسی معین
(سَ) (کن .) پُرطاقت ، مقاوم .
-
سگ دو
فرهنگ فارسی معین
( ~. دُ) (ص فا.) کنایه از: فعالیت زیاد اما بی نتیجه .
-
زاده ٔ سگ
لغتنامه دهخدا
زاده ٔ سگ . [ دَ / دِ ی ِ س َ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) فرزند سگ . بچه سگ و بجای دشنام آید : هر زمان از نفغ تو ای زاده ٔ سگ بترکم تا شنیدم من که از من می نهی شعرو نوا.عسجدی (دیوان چ طاهری ص 14).
-
پیاز سگ
لغتنامه دهخدا
پیاز سگ . [ زِ س َ ] (اِ مرکب ) گل حسرت .
-
چوبان سگ
لغتنامه دهخدا
چوبان سگ . [ س َ ] (اِ مرکب ) سگ چوپان . سگ شبان . سگ گله . سگ حافظ و حارس گله . (ناظم الاطباء).
-
سگ انگور
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) sag[']angur = تاجریزی
-
سگ پستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] sagpestān = سپستان
-
سگ توله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) sagtule تولهسگ؛ بچهسگ؛ سگبچه.
-
سگ جان
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عامیانه، مجاز] sagjān کسیکه در برابر امراض و سختیها مقاومت بسیار داشته باشد؛ سختجان؛ جانسخت.
-
سگ جگر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] sagjegar ۱. سختدل؛ بیرحم.۲. موذی.
-
سگ دو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عامیانه، مجاز] sagdo[w] = سگدوی