کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سگی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سگی کردن
لغتنامه دهخدا
سگی کردن . [ س َک َ دَ ] (مص مرکب ) ظالم و بیرحم گردیدن . (ناظم الاطباء). کنایه از مرتکب شدن بیرحمی و بی شرمی و بی مهری وبی رویی و دیگر امور ناملایم . (آنندراج ) : گر سگی کردیم ای شیرآفرین شیر را مگمار بر ما زین کمین .مولوی .
-
واژههای مشابه
-
سگی،اخلاق ()
لهجه و گویش تهرانی
ناپسند ،بد ،خشن
-
مَلَّه سگى
لهجه و گویش بختیاری
malla sagi نام نوعى شنا که در آن با دو دست آب را به زیر شکم رانند و از پشت جفت پا را بر روى آب زنند.
-
شنای سگی
لهجه و گویش تهرانی
شنای چاله حوضی
-
عرق سگی
لهجه و گویش تهرانی
مشروب قوی
-
سگی با پاهای بلند و بدنی لاغر که تند میدود
دیکشنری فارسی به عربی
سلوقي
-
جستوجو در متن
-
کش کش کردن
لغتنامه دهخدا
کش کش کردن . [ ک ِ ک ِ/ ک ُ ک ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سگی را با گفتن کش کش بر سگی یا کسی برآغالیدن . (یادداشت مؤلف ). مُحارَشَة. مُهارَشَة. تَحریش . || برآغالیدن بطور مطلق . (یادداشت مؤلف ). || راندن مرغ خانگی یا مرغان دیگر با گفتن کش کش . رجوع به کش...
-
شیون انگیختن
لغتنامه دهخدا
شیون انگیختن . [ شی وَ اَ ت َ ] (مص مرکب ) فریاد و زاری کردن . آوا سر دادن : چون سگی کو گله به گرگ سپردشیون انگیخت با شبانه ٔ کرد.نظامی .
-
شیری کردن
لغتنامه دهخدا
شیری کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) شیر بودن . دعوی شیری کردن . خود را شیر بیشه قلمداد کردن : مرا دعوی چه باید کرد شیری که آهویی کند بر من دلیری . نظامی .|| دلیری کردن . شجاعت و دلاوری نمودن . (یادداشت مؤلف ) : بکن شیری آنجا که شیری سزد. فردوسی (ازامث...
-
پو گرفتن
لغتنامه دهخدا
پو گرفتن . [ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) دویدن . دویدن آغاز کردن : شیر سگی داشت که چون پو گرفت سایه ٔ خورشید بر آهو گرفت . نظامی .و در بعض لغت نامه ها پو گرفتن را کوس بستن گفته اند.
-
کش کش کش
لغتنامه دهخدا
کش کش کش . [ ک ِ ک ِ ک ِ / ک ُ ک ُ ک ُ ] (صوت ) آوازی که بدان سگ را بر سگی یا بر غریبی آغالند. (یادداشت مؤلف ) . || کلمه ای است که برای آرام کردن طفل شیرخواره ٔ گریان و خوابانیدن او گویند و عرب بیسک و ویسک گوید. (یادداشت مؤلف ).
-
دم جنبان
لغتنامه دهخدا
دم جنبان . [ دُ جُم ْ ] (نف مرکب ) که دم جنباند. که در حال جنباندن دم است . (یادداشت مؤلف ). || متملق . متبصبص . چاپلوس . (یادداشت مؤلف ).- دُم جنبان شدن ؛ جنبانیدن دم . کنایه از تملق و چاپلوسی کردن : موبموی هر سگی دندان شده وز برای حیله دم جنبان ...
-
دهور
لغتنامه دهخدا
دهور. [ دُ ] (ع اِ) ج ِ دهر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن ص 49). ج ِ دهر که زمانه است . (غیاث ) (آنندراج ) : بر کهن کردن همه نوهاای برادر موکل است دهور. ناصرخسرو.در ایام ماضی و سوالف دهور صیادی سگی معلم داشت . (سندبادنامه ص 200). رجوع...