کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سگک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سگک
/sagak/
معنی
۱. حلقۀ کوچک یا قلاب فلزی که برای بستن کمربند، کفش یا تزیین به کار میرود.
۲. [مصغر سگ] سگ کوچک.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
clasp
-
جستوجوی دقیق
-
سگک
لغتنامه دهخدا
سگک . [ س َ گ َ ] (اِ مصغر) مصغر سگ . (ناظم الاطباء) (برهان ) (شرفنامه ) (آنندراج ). || گیاهی باشد که بار و میوه ٔ آن گرهی است کوچک و پرخار که در جامه آویزد. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || نوعی از قلاب . (آنندراج ) (برهان ) (ناظم الاطباء).
-
سگک
فرهنگ فارسی معین
(سَ گَ) (اِمصغ .) نوعی قلاب چهار - گوش یا نیم دایره یا گرد برای بستن کفش ، کیف ، کمربند و...
-
سگک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) sagak ۱. حلقۀ کوچک یا قلاب فلزی که برای بستن کمربند، کفش یا تزیین به کار میرود.۲. [مصغر سگ] سگ کوچک.
-
سگک
دیکشنری فارسی به عربی
ابزيم
-
واژههای مشابه
-
سگک واژونه
لغتنامه دهخدا
سگک واژونه . [ س َ گ َ ک ِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نام داو از کشتی . (آنندراج ) (غیاث ).
-
سگک دوز
لغتنامه دهخدا
سگک دوز. [ س َ گ َ ] (نف مرکب ) سگک دوزنده . کسی که سگک را به کمربند یا تسمه یا کفش دوزد. (فرهنگ فارسی معین ).
-
آلوچه سگک
لغتنامه دهخدا
آلوچه سگک . [ چ َ / چ ِ س َ گ َ ] (اِ مرکب ) قسم پست و خرد و ترش ِ آلوچه . نِلْک . آلوکوهی .
-
چاه سگک
لغتنامه دهخدا
چاه سگک . [ س َ گ َ ] (اِخ )دهی است از دهستان طبس مسینا بخش درمیان شهرستان بیرجند که در 154 هزارگزی جنوب خاوری درمیان و 42 هزارگزی خاور درح واقع شده . جلگه و گرمسیر است و جمعیتی ندارد. آبش از چشمه و چاه است و مالداران از آن آب استفاده مینمایند. (از ف...
-
چشمه سگک
لغتنامه دهخدا
چشمه سگک . [ چ َ م َ س َ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش فریمان شهرستان مشهد که در 18 هزارگزی باختر فریمان واقع است . دامنه ای است معتدل و 88 تن سکنه دارد. آبش از قنات ، محصولش غلات و بنشن ، شغل اهالی زراعت و گله داری وراهش مالرو است . (از ف...
-
آلوچه سگک
لهجه و گویش تهرانی
نوعی آلوچه نا مرغوب
-
جستوجو در متن
-
belt buckle
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سگک کمربند
-
doggies
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سگها، سگ کوچولو، سگ، سگک
-
unbuckling
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شکستن، استراحت کردن، اسودن، سگک یا چفت و بست را باز کردن