کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سک زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سک زدن
معنی
(سُ. زَ دَ) (مص م .) 1 - راندن چارپا به وسیلة سک . 2 - مجازاً: تحریک کردن ، اغوا نمودن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
prod, punch
-
جستوجوی دقیق
-
سک زدن
فرهنگ فارسی معین
(سُ. زَ دَ) (مص م .) 1 - راندن چارپا به وسیلة سک . 2 - مجازاً: تحریک کردن ، اغوا نمودن .
-
سک زدن
لغتنامه دهخدا
سک زدن . [س ُ زَ دَ ] (مص مرکب ) فروبردن چوبی که بر سر آن آهنی نوک تیز است بر تن خر و مانند آن برای تیزکردن رفتار فرو برند. (یادداشت مؤلف ). || به مجاز پیاپی یادآوری در طلب چیزی کردن . (یادداشت مؤلف ).
-
سک زدن
دیکشنری فارسی به عربی
ابرة , مهماز
-
واژههای مشابه
-
سُک
لهجه و گویش بختیاری
sok xar-sok .
-
سُک
لهجه و گویش بختیاری
sok آلتى چوبى که در جاجیمبافى بهکار رود.
-
سک سک
فرهنگ فارسی معین
(سُ سُ) (اِ.) یکی از بازی های کودکان ، و آن نوعی قایم باشَک است .
-
سُک سُک
لهجه و گویش تهرانی
هنگام دیدن کسی که پنهان شده گویند(بازی قایم باشک )
-
سک انگبین
لغتنامه دهخدا
سک انگبین . [ س ِ اَ گ ُ ] (اِ مرکب ) سرکنگبین : و آبش چون با سک انگبین بخورند یرقان را نیک بود. (الابنیه عن حقایق الادویه ).
-
سک المسک
لغتنامه دهخدا
سک المسک . [ س ُک ْ کُل ْ م ِ ] (ع اِ مرکب ) مرکبی است از مازو و فاغره و فلیخه و بسباسه و صندل مقاصری و سنبل الطیب و عسل . (الفاظ الادویه ). رجوع به تحفه ٔ حکیم مؤمن و اختیارات بدیعی شود.
-
فلا سک
دیکشنری فارسی به عربی
ترمس , قارورة
-
سُک سُکه
لهجه و گویش بختیاری
sok-soka owla-morqun .
-
ولد سک
لهجه و گویش تهرانی
ناسزا، بچه سگ
-
سوک،سُک
لهجه و گویش تهرانی
چوب،چوب کبریت
-
حب سک بینج
لغتنامه دهخدا
حب سک بینج . [ ح َب ْ ب ِ س َ ن َ ] (اِ مرکب ) قولنج و درد روده را نفع دهد و بواسیر و بادهای غلیظ را دفع کند و بول و حیض براند. صفت آن : صبر سقوطری و سکبینج وتخم کرفس و انزروت و پوست هلیله ٔ زرد از هر یک دو درم و نیم ، تربد دو درم ، تخم حنظل یک درم و...