کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سکه زن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
نشانی شبیه سکه
دیکشنری فارسی به عربی
وسام
-
سکه پنج سنتی
دیکشنری فارسی به عربی
نيکل
-
سکه ضرب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ضربة
-
سکه قدیم انگلیسی
دیکشنری فارسی به عربی
اتحد
-
اشرفی (سکة طلا)
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: ašrafi طاری: ašrafi طامه ای: ašrafi طرقی: ašrafi کشه ای: sekka نطنزی: ašrafi
-
سکه داشتن/بودن
لهجه و گویش تهرانی
رونق داشتن
-
سکه یک پول،()کردن
لهجه و گویش تهرانی
بی ارزش،آبروی کسی را بردن
-
سکه،از()افتادن
لهجه و گویش تهرانی
رونق،از رونق افتادن
-
سکه ٔ کار کسی را بردن
لغتنامه دهخدا
سکه ٔ کار کسی را بردن . [ س ِک ْ ک َ / ک ِ ی ِ رِ ک َ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از ارزش و اعتبار کسی را انداختن : آتش عیاره ای آب عیارم ببردسیم بناگوش او سکه ٔ کارم ببرد. خاقانی .گفتمش ای صبحدم سکه ٔ کارم مبرزر و سر اینک ز من سکه ٔ رخ برمتاب .خاقانی ...
-
سکه شدن(کار و بار)
لهجه و گویش تهرانی
پر رونق شدن
-
سکه طلا (در المان و هلند)
دیکشنری فارسی به عربی
غلدر
-
جستوجو در متن
-
قلب زن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) [عربی. فارسی] [قدیمی] qalbzan کسی که پول ناسره سکه بزند.
-
سکاک
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ ع . ] (ص .) 1 - کارد و چاقوساز. 2 - آهنگر. 3 - کسی که سکه ضرب کند. 4 - سکه زن .
-
دغل زن
لغتنامه دهخدا
دغل زن . [ دَ غ َ زَ ] (نف مرکب ) دغاباز و ناراست کار. (آنندراج ). || فاسق و زناکار. || شرور. خائن . حرامزاده . || سکه ٔ قلب زن . (ناظم الاطباء).
-
درم زن
لغتنامه دهخدا
درم زن . [ دِ رَ زَ ] (نف مرکب ) درم زننده . زننده ٔ درم . آنکه درم سکه کند. (یادداشت مرحوم دهخدا). ضرّاب . (دهار) (مهذب الاسماء) : برگ بنفشه بخم چو پشت درم زن نرگس چون عشر در میان مجلد. منوچهری .نرگس میان باغ تو گوئی درم زنیست اوراق عشرهای مجلد کند ...