کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سکرآور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سکرآور
مترادف و متضاد
مستیبخش، مسکر، مکیف، نشئهزا ≠ خمارآور، مستیزدا، سکرزدا
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سکرآور
واژگان مترادف و متضاد
مستیبخش، مسکر، مکیف، نشئهزا ≠ خمارآور، مستیزدا، سکرزدا
-
سکرآور
واژهنامه آزاد
مستی آور، شادی بخش و شیرین
-
جستوجو در متن
-
نشئهزا
واژگان مترادف و متضاد
سکرآور، مستیبخش، مستیزا، مکیف
-
کیفآور
واژگان مترادف و متضاد
روانگردان، سکرآور، مکیف، نشئهزا ≠ خماریزا
-
مستیبخش
واژگان مترادف و متضاد
۱. سکرآور، مستیزا، مستیآفرین، نشئهزا ۲. مسکر
-
معسون
لغتنامه دهخدا
معسون . [م َ ] (ع اِ) به لغت مراکش قسمی از شراب . (ناظم الاطباء). در مراکش به نوعی نوشیدنی سکرآور اطلاق کنند که از حشیشه و انگبین و ادویه سازند. (فرهنگ جانسون ).
-
الکل
فرهنگ فارسی معین
(اَ کُ) [ فر. ع . الکحل ] (اِ.) 1 - جسمی است آلی ، فرّار و دارای مزة تند که در پزشکی مورد استفاده قرار می گیرد. 2 - مشروب سکرآور مانند: شراب ، ویسکی و عرق .
-
تار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [هندی] ‹تاری، تارین، تال› (زیستشناسی) tār درختی بسیاربلند و تناور که در هندوستان میروید. برگهایش دراز و شبیه پنجۀ آدمی با ساقههای بلند. ثمر آن شبیه نارگیل و در میان آن دو یا چهار دانۀ پهن وجود دارد که آنها را درمیآورند و میخورند. شیرابه...
-
زبیب
لغتنامه دهخدا
زبیب . [ زَ ] (ع مص ) اجتماع آب دهان در دو کنج دهن . (از لسان العرب ). || بسیاری موی . مصدر زَب ّ. مصدر دیگرش زَبَب است . (متن اللغة). رجوع به ازب و زبب و زببه و زباء شود. || (اِ) کف آب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ) (شرح قاموس ) (ناظم ال...