کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سکاسه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سکاسه
/sokāse/
معنی
= سیخول
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سکاسه
لغتنامه دهخدا
سکاسه . [ س ُ س َ / س ِ ] (اِ) سکاسته است که خارپشت تیرانداز باشد.(برهان ) (آنندراج ). رجوع به سکاسته و سکاشته شود.
-
سکاسه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مصحفِ رکاسه] (زیستشناسی) [قدیمی] sokāse = سیخول
-
جستوجو در متن
-
شکاسه
لغتنامه دهخدا
شکاسه . [ ش َ س َ / س ِ ] (اِ) خارپشت . سکاسه . (ناظم الاطباء). و رجوع به سکاسه و رکاسه و رکاشه و ریکاسه و خارپشت شود.
-
سکاشه
لغتنامه دهخدا
سکاشه . [ س ُ ش َ / ش ِ ] (اِ) رجوع به سکاسه و سکاسته و سکاشته شود.
-
سکاشته
لغتنامه دهخدا
سکاشته . [ س ُ ت َ / ت ِ ] (اِ) خارپشت کلان تیرانداز. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به سکاسه و سکاسته شود.
-
سکاسته
لغتنامه دهخدا
سکاسته . [ س ُ ت َ / ت ِ ] (اِ) به معنی زکاسه و آن خارپشتی باشد که خارهای خود را مانند تیر اندازد و به عربی مدلج گویند. (برهان ) (جهانگیری ). خارپشت . (آنندراج ).مصحف رکاسه . رجوع به سکاسه و سکاشه و سکاشته شود.
-
سکاچه
لغتنامه دهخدا
سکاچه . [ س ُ چ َ / چ ِ ] (ص ) سخن ناشنو. (برهان ). || ستیهنده و ستیزه کننده . (برهان ). ستیهنده . (جهانگیری ). || (اِ) کابوس و عبدالجنه و آن سنگینی است که در خواب بر مردم می افتد. (برهان ). شکلی مهیب که آدمی از آن در خواب می ترسد یا پندارد کسی گلویش...