کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سکارو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سکارو
/sokāru/
معنی
نان یا گوشتی که بر روی آتش بریان کنند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سکارو
فرهنگ فارسی معین
(سُ) (اِمر.) نان و گوشتی که بر روی آتش بریان کنند.
-
سکارو
لغتنامه دهخدا
سکارو. [ س ُ ] (ص ، اِ) نان و گوشتی را گویند که بر روی زغال افروخته و اخگر بپزند. (برهان ) (آنندراج ). نانی که بر روی انگشت افروخته افکنند تا بریان شود. (رشیدی ). || چنگالی . (برهان ). || مالیده . (برهان ).
-
سکارو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سکالو، سگارو، سگالیو، شگالیو› [قدیمی] sokāru نان یا گوشتی که بر روی آتش بریان کنند.
-
جستوجو در متن
-
سگارو
لغتنامه دهخدا
سگارو. [ س ُ ] (ص ، اِ) سکارو. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به سکارو شود.
-
شگالیو
فرهنگ فارسی معین
(شُ) (اِ.) = سکالیو. سکارو. سکالو: آن چه که بر روی اخگر آتش پزند از نان و گوشت و جز آن .
-
سکالو
لغتنامه دهخدا
سکالو. [ س ُ ] (ص ، اِ) سکارو. سکالیو. شکالیو.(از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). آنچه بر روی زغال افروخته و اخگر آتش پخته باشند از نان و گوشت و غیره و سکالیو هم گفته اند. (برهان ). رجوع به سکارو شود.
-
سکار
لغتنامه دهخدا
سکار. [ س ِ / س َ / س ُ ] (اِ) هرن آن را از ریشه ٔ «سکارنه [ » «گارمو» اوستایی ] به معنی زغال سوخته دانسته . ولی هوبشمان این وجه اشتقاق رامشکوک میداند. افغانی «اسکور» (زغال ). رجوع به سکارو شود. (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). زغال و انگشت باشد. (بر...