کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سپیدرگگوشتچنگار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
گوشت
لغتنامه دهخدا
گوشت . [ گ ُ وِ] (اِمص ) گُوِش . گُوِشْن . گفتار. گویش : معجز پیغمبر مکی تویی به کنش و به منش و به گوشت .محمدبن مخلد سگزی (از تاریخ سیستان ).
-
گوشت
واژگان مترادف و متضاد
لحم
-
گوشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (موسیقی) gavešt گوشهای در دستگاه نوا.
-
گوشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [قدیمی] govešt = گوش۲
-
گوشت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: gōst] (زیستشناسی) gušt ۱. قسمتی از بافت بدن که در مهرهداران روی استخوانها و زیر پوست قرار دارد.۲. جسم سرخرنگی در بدن جانوران که مورد استفادۀ انسان قرار انسان قرار میگیرد.
-
گوشت
فرهنگ فارسی معین
(اِ.) بخش های نرم بدن جانوران به ویژه مهره داران که معمولاً زیر پوست قرا ر دارد این بخش از بدن جانوران حلال گوشت کاربُرد غذایی دارد.
-
گوشت
فرهنگ فارسی معین
(گُ وِ) = گوش . گویش : 1 - (اِمص .) گفتن ، گفتار. 2 - (اِ.) یکی از آوازهای شش گانه است که قدما آن را تشخیص داده اند، گواشت .
-
گوشت
دیکشنری فارسی به عربی
شرس , قوة عضلية , لحم
-
گوشت
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: gušd طاری: göžd طامه ای: gušt طرقی: göžd کشه ای: güžd نطنزی: gušt
-
گوشت
لهجه و گویش تهرانی
چاق و چله
-
گوشت
لهجه و گویش بختیاری
gušt گوشت.
-
lymphangiofibroma
سپیدرگتارتود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] سپیدرگتود دارای بافتهای لیفی
-
lymphangioma, angioma lymphaticum
سپیدرگتود
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] تودینۀ خوشخیمی که از رگها و مجاری تنابهای تشکیل میشود
-
گوشت (فقط گوشت چهارپایان)
دیکشنری فارسی به عربی
لحم
-
fibrocarcinoma
تارپوشچنگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] ← پوشچنگار زرهی