کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سپزگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سپزگی
/sepazgi/
معنی
نمامی؛ غمازی؛ سخنچینی: ◻︎ کی سپزگی کشیدمی ز رقیب / گر بدی یار مهربان با من (حنظلۀ بادغیسی: شاعران بیدیوان: ۴).
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سپزگی
لغتنامه دهخدا
سپزگی . [ س ِ پ َ ] (حامص ) غم و اندوه و رنج و درد. (ناظم الاطباء). رنج و سختی و مشقت . (جهانگیری ) : کی سپزگی کشیدمی ز رقیب گر بدی یار مهربان با من . حنظله ٔ بادغیسی (از جهانگیری ).مصحف سپرگی . رجوع به سپرگی شود.
-
سپزگی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [قدیمی] sepazgi نمامی؛ غمازی؛ سخنچینی: ◻︎ کی سپزگی کشیدمی ز رقیب / گر بدی یار مهربان با من (حنظلۀ بادغیسی: شاعران بیدیوان: ۴).
-
جستوجو در متن
-
تهمت
واژهنامه آزاد
چفته. || (پهلوی) سپزگی.
-
سپرگی
لغتنامه دهخدا
سپرگی . [ س ِ پ َ / س ِ رَ ] (حامص ) مصحف سپزگی . پهلوی «سپزگیه » . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). درد و رنج و محنت و سختی .(برهان ) (آنندراج ) (شرفنامه ). این کلمه سپزگی هم آمده است و همه تصحیف خوانده اند. (رشیدی ) : کی سپرگی کشیدمی ز رقیب گر بدی یار...