کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سپرنگ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سپرنگ
لغتنامه دهخدا
سپرنگ . [ س ِ رَ ] (اِخ ) مخفف اسپرنگ است : میرفت و همی آمد بر من بگه صبح چون پیک سبک از سپرنگی بسمرقند. سوزنی (از آنندراج ).رجوع به اسپرنگ شود.
-
جستوجو در متن
-
اسپرنگ
لغتنامه دهخدا
اسپرنگ . [ اِ پ َ رَ ] (اِخ ) اسفرنگ . شهریست نزدیک سمرقند و مولد سیف [شاعر] آنجاست . (برهان ). سپرنگ . (جهانگیری ).
-
اسفرنگ
لغتنامه دهخدا
اسفرنگ . [ اِ ف َ رَ ] (اِخ ) اسفرنج است که قریه ای باشداز قرای سمرقند. (برهان ). سپرنگ . (جهانگیری ). مولد سیف الدین اسفرنگی شاعر. (انجمن آرای ناصری ) (غیاث ).