کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سپرز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سپرز
/seporz/
معنی
= طحال
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
طحال، اسپرز
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سپرز
واژگان مترادف و متضاد
طحال، اسپرز
-
سپرز
لغتنامه دهخدا
سپرز. [ س ُ پ ُ ] (اِ) عنصری است که بعربی طحال گویند. (آنندراج ). آن پاره گوشت در معده که ماده ٔ سوداست بتازیش طحال نامند. (شرفنامه ). اندامی است با منفعت بسیار و خانه ٔ سوداست و هرگاه سپرز فربه شود جگر و همه ٔ تن لاغر شوند ازبهر آنکه او ضد جگر است و...
-
سپرز
فرهنگ فارسی معین
(س پُ) (اِ.) طحال .
-
سپرز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] seporz = طحال
-
واژههای مشابه
-
کلان سپرز
لغتنامه دهخدا
کلان سپرز. [ ک َ س ِ پ ُ ] (ص مرکب ) که سپرز بزرگ دارد. اطحل . طحل . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
جستوجو در متن
-
اسپرز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) [قدیمی] 'esporz = سپرز
-
طحال
واژگان مترادف و متضاد
اسپرز، سپرز
-
اسپرز
واژگان مترادف و متضاد
سپرز، طحال
-
spleen
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طحال، سپرز، اسپرز، جسارت
-
spleens
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طحال، سپرز، اسپرز، جسارت
-
سپرزی
لغتنامه دهخدا
سپرزی . [س ُ پ ُ ] (ص نسبی ) منسوب به سپرز. || برنگ سپرز و این را عرب برغثه گویند. (یادداشت مؤلف ).
-
طحل
لغتنامه دهخدا
طحل . [ طَ ح َ ] (ع مص ) دردمند سپرز گردیدن . || کلان شدن سپرز، طُحل کذلک . || تباه شدن آب . بوی گرفتن از لای . || سپرزرنگ گردیدن . || بر سپرز کسی زدن . || پر کردن چیزی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
اسپرز
فرهنگ فارسی معین
(اِ پُ) (اِ.) سپرز، طحال .