کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سَّاهِرَةِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سَّاهِرَةِ
فرهنگ واژگان قرآن
زمين هموار يا خالي از گياه
-
واژههای مشابه
-
ساهره
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāhere) (عربی) زمین یا روی زمین ، زمینی که حق سبحانه در روز قیامت آن را مجدداً پیدا سازد ؛ (در قدیم) (به مجاز) (در ادیان) زمین روز رستاخیز ؛ چشمه روان ؛ ماه ، غلاف ماه .
-
ساهره
فرهنگ فارسی معین
(هِ رَ) [ ع . ساهرة ] (اِفا.) 1 - چشمة روان . 2 - دشت خوفناک ، دوزخ .
-
ساهره
لغتنامه دهخدا
ساهره . [ هَِ رَ ] (اِخ ) زمین قیامت است بنقل بعضی مفسران در تفسیر آیه ٔ «فاذا هم بالساهِرة». (قرآن 14/79) : برگیر آب علم و بدان روی جان بشوتا روی پر ز گرد نیاری بساهره .ناصرخسرو.
-
ساهره
لغتنامه دهخدا
ساهره . [ هَِ رَ ] (اِخ ) کوهی است بقدس . (آنندراج ) (منتهی الارب ).
-
ساهره
لغتنامه دهخدا
ساهره . [ هَِ رَ ](اِخ ) جایگاهی است در بیت المقدس . (معجم البلدان ).
-
ساهره
لغتنامه دهخدا
ساهره . [ هَِ رَ ] (اِخ ) زمین شام . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): فاذا هم بالساهره . (قرآن 79 / 14). و مفسرین در این مورد اختلاف کرده اند. در مجمل التواریخ آمده : و برابر آن زمین ساهره که خدای تعالی میگوید: فاذا هم بالساهره . (مجمل التواریخ ص 476)....
-
ساهره
لغتنامه دهخدا
ساهره . [ هَِ رَ / رِ ] (از ع ، اِ) زمین یا روی زمین . (اقرب الموارد) (دهار) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ) (منتهی الارب ) : امروز بر ساهره ٔ کره ٔ اغبر و در دایره ٔ این چنبر اخضر. (چهار مقاله ). || زمینی که حق سبحانه درروز قیامت آن را مجدداً پیدا سازد. ||...
-
ساهره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: ساهرَة، مؤنثِ ساهر] sāhere ۱. زمین و پهنۀ روز رستاخیز.۲. (صفت) [قدیمی] = ساهر۲. [قدیمی، مجاز] زمین؛ روی زمین.
-
ام ساهرة
لغتنامه دهخدا
ام ساهرة. [ اُم ْ م ِ هَِ رَ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به ام ساهر شود.
-
واژههای همآوا
-
ساحرة
لغتنامه دهخدا
ساحرة. [ ح ِ رَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث ساحر. رجوع به ساحر شود. || زن جادوگر. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : گیتی زنی است خوب و بداندیش و شوی جوباعذب و فتنه ساز و بگفتار ساحره . ناصرخسرو (دیوان ص 383).- ارض ساحرة ؛ سراب . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
وادی جهنم
لغتنامه دهخدا
وادی جهنم . [ ی ِ ج َ هََ ن ْ ن َ ] (اِخ ) موضعی است بین جامع شهر بیت المقدس و دشت ساهره : ... میان جامع و این دشت ساهره وادیی است عظیم ژرف و در آن وادی که همچون خندقی است بناهای بزرگ است بر نسق پیشینیان . و گنبدی سنگین دیدم تراشیده و بر سر خانه ای ن...