کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سِنج پایی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
gravimeter, gravity meter
گرانیسنج
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] سنجافزار بسیار حساسی که برای اندازهگیری تغییرات میدان گرانشی به کار میرود
-
نغمه سنج
لغتنامه دهخدا
نغمه سنج . [ ن َ م َ / م ِ س َ ](نف مرکب ) نغمه سرا : نخلبندان حدایق اخبارو نغمه سنجان بساتین اسحار. (حبیب السیر ج 3 ص 2).
-
نم سنج
لغتنامه دهخدا
نم سنج . [ ن َ س َ ] (اِ مرکب ) میزان الرطوبة. (لغات فرهنگستان ). ابزاری که جهت سنجش مقدار رطوبت هوا به کار می رود. یک نمونه از این ابزار نم سنج موئی است . در ساختمان این نم سنج از خاصیت ازدیاد و نقصان طول رشته مو در برابر زیادی و کمی رطوبت هوا استفا...
-
نکته سنج
لغتنامه دهخدا
نکته سنج . [ ن ُ ت َ / ت ِ س َ ] (نف مرکب ) کسی که در سخن اندیشه می کند و آن را می سنجد. سخن دان . اهل کلام . (ناظم الاطباء). آنکه نکته های باریک و لطیف را درک و بیان کند. (فرهنگ فارسی معین ). دقیقه یاب . دقایق شناس : باز کلک نکته سنجم مطلعی از سر گر...
-
شنوائی سنج
لغتنامه دهخدا
شنوائی سنج . [ ش َ / ش ِ ن َس َ ] (اِ مرکب ) دستگاهی است که برای تعیین آستانه ٔ سمعی بکار رود و آن دارای پیچی است از چوب یا فلز که قسمت فوقانیش متحرک است و در برابر خطکشی مدرج قرار دارد و ممکن است از بالای آن گلوله ٔ کوچکی را روی صفحه ٔ بلورین رها نم...
-
عبارت سنج
لغتنامه دهخدا
عبارت سنج . [ ع ِ رَ س َ ] (نف مرکب ) انشاپرداز. (ناظم الاطباء).
-
غم سنج
لغتنامه دهخدا
غم سنج . [ غ َ س َ ] (نف مرکب ) آن که غم را بسنجد. مبتلا به غم . غمکش . غمدیده . غمزده : چو در بیداری و شادی بود رنج چه باشد حال بیداران غم سنج .امیرخسرو (از آنندراج ).
-
وات سنج
لغتنامه دهخدا
وات سنج . [ س َ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح فیزیکی ) وسیله ای است که برای اندازه گرفتن قدرت (نیرو) الکتریکی به کار میرود و مانند سایر ابزارهای الکترودینامیکی دارای دو پیچک میباشد... در کارخانه ها برای اینکه روش کار ماشینهاو قدرتی که مصرف میکنند معلوم باشد ا...
-
ولت سنج
لغتنامه دهخدا
ولت سنج . [ وُ س َ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح فیزیک ) ولت متر. دستگاه اندازه گیری اختلاف پتانسیل دو سر سیمی که جریان الکتریکی از آن می گذرد. رجوع به ولت متر شود.
-
آب سنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (فیزیک) 'ābsanj آلتی برای اندازهگیری وزن مخصوص مایعات؛ هیدرومتر.
-
یاقوت سنج
لغتنامه دهخدا
یاقوت سنج . [ س َ ] (نف مرکب ) اندازه گیرنده و سنجنده ٔ یاقوت : همان گوهری جام یاقوت سنج کلیدی است بر قفل بسیار گنج .نظامی .
-
ارتفاع سنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [عربی. فارسی] (فیزیک) 'ertefā'sanj وسیلهای برای تعیین ارتفاع از سطح دریا.
-
الکل سنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [فرانسوی. فارسی] (شیمی) 'alkolsanj وسیلهای برای تعیین مقدار الکل در مایعات.
-
آفتاب سنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) 'āftābsanj دستگاهی برای اندازهگیری تابش روزانۀ آفتاب در یک محل.
-
باران سنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) (هواشناسی) bārānsanj = بارشسنج