کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سِرَّهُمْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سِرَّهُمْ
فرهنگ واژگان قرآن
رازشان - امور پنهانشان
-
واژههای مشابه
-
سرهم کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جور کردن، درست کردن، ترتیب دادن ۲. ساختن ۳. سرهمبندی کردن
-
سرهم بندی
فرهنگ فارسی معین
(سَ رِ هَ. بَ) (حامص .) (عا.) کاری را سرسری انجام دادن .
-
سرهم آوردن
لغتنامه دهخدا
سرهم آوردن . [ س َ رِ هََ وَ دَ ] (مص مرکب ) درست کردن . جور کردن .
-
سرهم بندی
لغتنامه دهخدا
سرهم بندی . [ س َ هََ ب َ ] (حامص مرکب ) در تداول عوام کاری را بسرعت و بی دقت کافی و تنها برای ادای تکلیف انجام دادن . (یادداشت مؤلف ).- سرهم بندی کردن ؛ بی استحکام کاری انجام دادن . با عدم دقت کاری را انجام کردن .
-
پشت سرهم
لغتنامه دهخدا
پشت سرهم . [ پ ُ ت ِ س َ رِ هََ ] (ق مرکب ) دُمادُم . پیاپی . پی درپی . متتابع. متوالی . متوالیاً.
-
سرهم بندی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [عامیانه، مجاز] sar[e]hambandi ۱. کاری را سرسری انجام دادن.۲. چیزی سست و بیدوام ساختن.
-
سرهم کردن
دیکشنری فارسی به عربی
رقعة
-
سرهم بند
دیکشنری فارسی به عربی
صعب
-
سرهم بندی
لهجه و گویش تهرانی
سَنبَل کردن
-
سرهم بندی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
سکة الحديد , هراء
-
طاقهای پشت سرهم
دیکشنری فارسی به عربی
رواق
-
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تحسين
-
قطعه موسیقی که دران چند تن پشت سرهم دنباله اواز را میگیرند
دیکشنری فارسی به عربی
فقدان الذاکرة