کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سُوقِهِ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سُوقِهِ
فرهنگ واژگان قرآن
ساقه هايش(کلمه سوق جمع ساق است )
-
واژههای مشابه
-
سوقه
فرهنگ فارسی معین
(قَ یا قِ) [ ع . سوقة ] (اِ.) 1 - رعیت . 2 - مردم فرومایه .
-
سوقة
لغتنامه دهخدا
سوقة. [ ق َ ] (ع اِ) رعیت . || مردم فرومایه . واحد و جمع و مذکر و مؤنث در وی یکسان است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عوام الناس . (مفاتیح ) : محفل های سوقة و اوساط مردمان و موضعها می گشت . (کلیله و دمنه ).همومها لاتنقضی ساعةعن ملک فیها...
-
سوقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سوقَة] [قدیمی، مجاز] suqe مردم فرومایه؛ مردم بازاری؛ رعیت.
-
سوقَه
لهجه و گویش بختیاری
suqa شبنم یخ بستهاى که سفید بهنظر آید.
-
واژههای همآوا
-
سوغه
فرهنگ فارسی معین
(سَ غَ یا سُ غِ) (اِ.) مرسومی که سابقاً سپاهیان از علوفه و ماهیانة خود به نویسندگان می دادند.
-
سوقه
فرهنگ فارسی معین
(قَ یا قِ) [ ع . سوقة ] (اِ.) 1 - رعیت . 2 - مردم فرومایه .
-
سوغه
لغتنامه دهخدا
سوغه . [ س َ غ َ / غ ِ ] (اِ) مرسومی که سپاهیان از علوفه و ماهیانه ٔ خود مر نویسندگان و مشرفان را دهند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ رشیدی ). مرسومی که غازیان از حصه ٔ خویش نویسندگان را دهند. (شرفنامه ٔ منیری ).
-
سوقه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سوقَة] [قدیمی، مجاز] suqe مردم فرومایه؛ مردم بازاری؛ رعیت.
-
سوقَه
لهجه و گویش بختیاری
suqa شبنم یخ بستهاى که سفید بهنظر آید.
-
جستوجو در متن
-
قاسم افندی
لغتنامه دهخدا
قاسم افندی . [ س ِ اَ ف َ ] (اِخ ) سعد ضابط. از علماء است و او راست : کتاب الوشاح الذهب وطوقه فی تعبئة الجیش و سوقه . این کتاب درمصر طبع شده است . (معجم المطبوعات ج 2 ستون 1483).
-
قریبی
لغتنامه دهخدا
قریبی . [ ق ُ رَ بی ی ] (اِخ ) علی بن عاصم ، مکنی به ابوالحسن ، مولی قریبة، دختر محمدبن ابوبکر. از مردم واسط و از محدثان است . وی از محمدبن سوقة و جز او روایت کرده و کثیرالخطاء بوده و به سال 109هَ . ق . متولد شده و به سال 201 وفات یافته است . (اللباب...