کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سُورَةٌ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سُورَةٌ
فرهنگ واژگان قرآن
سوره -پارهاي از کلمات و جملهبنديهايي است که همه براي ايفاي يک غرض ريخته شده باشد
-
واژههای مشابه
-
سوره
فرهنگ نامها
(تلفظ: sure) (عربی) هر یک از بخشهای صد و چهاردهگانهی قرآن که خود شامل چند آیه است ، سورت .
-
سوره
فرهنگ فارسی معین
(رَ یا رِ) [ ع . سورة ] (اِ.) هریک از فصل - های یکصد و چهارده گانة قرآن مجید.
-
سوره
لغتنامه دهخدا
سوره . [ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حنین بخش مرکزی شهرستان خرم آباد. دارای 1000 تن سکنه . آب آن از شطالعرب و محصول آنجا خرما. شغل اهالی آنجا زراعت و صنایع دستی آنان حصیربافی است . موقع بارندگی با قایق از شطالعرب به خرمشهر میروند. (از فرهنگ جغرافیا...
-
سوره
لغتنامه دهخدا
سوره . [ رِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش شاهپور شهرستان خوی . دارای 839 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ زولا و محصول آنجا غلات ، حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایعدستی آنان جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
سوره
لغتنامه دهخدا
سوره . [ رِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران . دارای 181 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات ، صیفی و چغندرقند است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
-
سورة
لغتنامه دهخدا
سورة. [ رَ ] (ع اِ) شرف . منزلت . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) : الم تران اﷲ اعطاک سورةًتری کل فلک دونها یتذبذب . نابغه (ازآنندراج ).|| هر رده از بنا. || علامت . نشان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به سورت شود.
-
سورة
لغتنامه دهخدا
سورة. [ رَ ] (ع اِ) هر یک از فصول یکصد و چهارده گانه ٔ قرآن مجید. (ناظم الاطباء). پاره ٔ قرآن . (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ص 60). عبارت است از پاره ٔ قرآن که مشتمل برآیاتی که دارای فاتحه و خاتمه است باشد. (از کشاف اصطلاحات الفنون ) : وقت سحر غس...
-
سورة
لغتنامه دهخدا
سورة. [ س َ رَ ] (ع اِمص ) تیزی هر چیزی . (منتهی الارب ). || خشم سلطان و بیدادی آن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || علامت و نشان بزرگی و رفعت آن . (منتهی الارب ). || سورةالمجد؛ علامت و نشان بزرگی . (اقرب الموارد). || سورة الخمر؛ برجستن شراب بسوی د...
-
سوره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: سورَة، جمع: سُوَر و سُورات و سُوَرات] sure ۱. ‹سورت› هریک از قسمتهای صدوچهاردهگانۀ قرآن که خود شامل چند آیه است.۲. [مجاز] سورۀ توحید.
-
سوره
واژهنامه آزاد
سیمناد.
-
تل سوره
لغتنامه دهخدا
تل سوره . [ ت َ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان سرله است که در بخش جانگی گرمسیر شهرستان اهواز واقع است و 450 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
دره سوره
لغتنامه دهخدا
دره سوره . [ دَرْ رَ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان طیبی سرحدی بخش کهکیلویه شهرستان بهبهان واقع در 4هزارگزی شمال خاوری قلعه رئیس مرکز دهستان ، با 150 تن سکنه . آب آن از چشمه و راه آن مالرو است . ساکنین آن از طایفه طیبی هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6...
-
سوره برق
لغتنامه دهخدا
سوره برق . [ رِ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کیوی بخش سنجبد شهرستان هروآباد. دارای 168 تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات و حبوبات . شغل اهالی زراعت و گله داری و دارای مزارع هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).