کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سُوا شوو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سُوا شوو
لهجه و گویش بختیاری
sovâ šow فرداشب.
-
واژههای مشابه
-
سوا
واژگان مترادف و متضاد
۱. بجز، جدااز، جداگانه، جز، علیحده، غیراز ۲. منتزع، وا، جدا ۳. برابر، معادل، یکسان
-
سوا
لغتنامه دهخدا
سوا. [ س َ ] (اِ) جدا. سیوا [ در لهجه ٔ خراسانی ] . رجوع به سوا کردن شود.
-
سوا
لغتنامه دهخدا
سوا. [ س َ ] (ع ص ، اِ) سَواء. برابر. برابری . (غیاث ). سواء. یکسان . برابر.- سلیمان سوا ؛ سلیمان مانند. همتای سلیمان : آن کو بملک و فصل خطاب و بحکم عدل امروز با گذشته سلیمان سوا شده ست . ناصرخسرو.رجوع به سواء شود.
-
سوا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی: سواء] savā ۱. جداگانه.۲. (حرف اضافه) کلمۀ استثنا؛ غیر؛ جز؛ مگر؛ سوا.۳. (اسم) [قدیمی] عدل.۴. [قدیمی] یکسان؛ برابر.
-
سوا
دیکشنری فارسی به عربی
علي حدة , منفصلا
-
سَوا
لهجه و گویش بختیاری
savâ جدا.
-
سَوا
لهجه و گویش تهرانی
بغیر از، جدا از، به جزء
-
سوا
واژهنامه آزاد
سُوا - فردا
-
سَوا سَوا
لهجه و گویش بختیاری
savâ savâ جداجدا.
-
سوا شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جدا شدن ۲. متارکه کردن، طلاق دادن، طلاق گرفتن ۳. یکدیگر را ترک کردن ۴. انتخابشدن، گزیدهشدن، دستچین شدن
-
سوا کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. جدا کردن ۲. از هم جدا کردن ۳. انتخاب کردن، برگزیدن، دستچین کردن
-
سوا کردن
لغتنامه دهخدا
سوا کردن . [ س َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) جدا کردن . انتخاب کردن . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
شاخ سوا
لغتنامه دهخدا
شاخ سوا. [ س ِ ] (اِخ ) کوه سرکوتل واقع در خط سرحدی مغرب ایران بین لادین و کوه مرغاب . (جغرافیای سیاسی ایران کیهان ص 41). و رجوع به جغرافیای مفصل غرب ایران ص 136 شود.