کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سُنده،سِنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سُنده،سِنده
لهجه و گویش تهرانی
فضله و غایط آدمی ،مدفوع سفت،توهین
-
واژههای مشابه
-
سنده
واژگان مترادف و متضاد
≠ پیشاب، شاش، ادرار
-
سنده
فرهنگ فارسی معین
(سَ دَ یا دِ) (اِ.) سندان آهنگران و مسگران .
-
سنده
فرهنگ فارسی معین
(س دَ یا سِ دِ) (اِ.) مدفوع آدم ، گُه .
-
سنده
لغتنامه دهخدا
سنده . [ س َ / س ِ دَ / دِ ] (اِ) فضله و غائط گنده ٔ آدمی . (برهان ). سرگین آدمی که سطبر و گنده و سخت باشد. (غیاث ) (از آنندراج ). فضله . سگاله . فضله و سگاله که به پاره های بزرگ و دراز باشد از انسان و سگ و مانند آن . گوه آنچه دراز و سخت بود از انسان...
-
سنده
لغتنامه دهخدا
سنده . [ س َ دَ ] (اِ) سندان آهنگران . (برهان ).
-
سنده ها
لغتنامه دهخدا
سنده ها. [ ] (اِ) به هندی طباشیر است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
سنده سلام
لهجه و گویش تهرانی
گُل مژه
-
سنده قِلقِلی
لهجه و گویش تهرانی
سنده(توهین)
-
سنده گز
لهجه و گویش تهرانی
بچه باز
-
سنده نمالیده
لهجه و گویش تهرانی
توهین،نجاست لگد نشده
-
سنده سلا م
دیکشنری فارسی به عربی
زريبت الخنازير
-
سنده چشم و ابرودار
لهجه و گویش تهرانی
فرد زشت