کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سُفال،سوفال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سفال پز
لغتنامه دهخدا
سفال پز. [ س ُ / س ِ پ َ ] (نف مرکب ) فخّار. کوزه گر.
-
سفال پزی
لغتنامه دهخدا
سفال پزی . [ س ُ / س ِ پ َ ] (حامص مرکب ) فخاری . کوزه گری .
-
سفال پوش
لغتنامه دهخدا
سفال پوش . [س ُ / س ِ ] (ن مف مرکب ) بام که از سفال پوشیده است .
-
سفال فروش
لغتنامه دهخدا
سفال فروش . [ س ُ / س ِ ف ُ ] (نف مرکب ) فروشنده ٔ سفال . فروشنده ٔ خزف ها. سفالگر : ای بسا تیزطبع کاهل کوش که شد از کاهلی سفال فروش .نظامی .
-
سنگ سفال
لغتنامه دهخدا
سنگ سفال . [ س َ گ ِ س ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) سنگی که سفال از آن سازند. (آنندراج ) : زآن لعل آبدار که می میچکد از اوسنگ سفال میکده ٔ ما مکیدنی است .صائب (از آنندراج ).
-
بادام سفال
لغتنامه دهخدا
بادام سفال . [ س ُ ] (اِ مرکب ) پوست زبرین بادام . بخش قشری و ظاهری میوه ٔ درخت بادام که خوراکی نیست . در صورتی که میوه ٔ بادام نارسیده باشد (اوائل بهار) میوه ٔ نارس را بنام چغاله بادام عرضه میکنند که در اینصورت قسمت قشری سبزرنگ آن نیز خورده میشود.
-
پلاطی سفال
لغتنامه دهخدا
پلاطی سفال . [ س ِ ] (از فرانسوی ، اِ) جنسی از ماهیان اکانتوپتر. از خانواده ٔ تریگلیده ، شامل قریب سی نوع در دریاهای گرم با سری کمابیش مسطح و تیغدار، این ماهیان تا نیمه ٔ بدن به شن فرومیروند و بیحرکت در کمین طعمه میمانند.
-
سفال پاره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) so(e)fālpāre پارۀ سفال؛ کاسه و کوزۀ سفالی شکسته.
-
Aceramic Neolithic
نوسنگی بیسفال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] کهنترین بخش دوران نوسنگی در آسیای غربی، پیش از استفادۀ گسترده از سفال از 8500 تا 6000 ق.م که در طی آن جوامع ازنظر اقتصادی متکی بر پرورش غلات و چارپایان اهلی یا هر دو بودند
-
Pre-pottery Neolithic
نوسنگی پیشازسفال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] مراحل آغازین دوران نوسنگی در آسیای غربی، بهویژه لِوانت در سوریه و فلسطین، که در آن یکجانشینی و کشاورزی و دامپروری رواج یافته بود، ولی هنوز از سفال استفاده نمیشد
-
سفال پوش کردن
لغتنامه دهخدا
سفال پوش کردن . [ س ُ / س ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پوشیدن بام با سفالهایی خاص چنانکه در مازندران و گیلان .
-
preceramic
پیشازسفال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] دورهای که در آن انسان هنوز به سفالسازی دست نزده بود
-
Preceramic Period
دورۀ پیشازسفال
واژههای مصوّب فرهنگستان
[باستانشناسی] قدیمیترین دوره از هفت دورۀ باستانشناسی پرو، از حدود هجدههزار تا نههزار سال قبل از میلاد
-
وابسته به سفال سازی
دیکشنری فارسی به عربی
خزف
-
سنگ و سفال
فرهنگ گنجواژه
خاک و سقط.