کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سُفال،سوفال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سُفال،سوفال
لهجه و گویش تهرانی
ساقه جو و گندم و علف
-
واژههای مشابه
-
سوفال
لغتنامه دهخدا
سوفال . (اِ) سوفار است که ظروفی و اوانی گلی و سوراخ و دهان تیر باشد. (برهان ). رجوع به سوفار شود.
-
سوفال
لهجه و گویش تهرانی
ساقه خشک گندم و جو
-
سفال
واژگان مترادف و متضاد
۱. ظرف گلی، کوزه، خزف، گل پخته ۲. سوفالی ۳. پوست (پسته، گردو، بادام)
-
سفال
لغتنامه دهخدا
سفال . [ س َ ] (ع مص ) پست و فرود شدن . || پیر گردیدن . || (اِمص ) ضد علو. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
سفال
لغتنامه دهخدا
سفال . [ س ِ] (ع مص ) تنگ خوی گردیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
سفال
لغتنامه دهخدا
سفال . [ س ُ/ س ِ ] (اِ) گیلکی «سوفال » . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). معروف است که ریزه ٔکوزه سبوی شکسته باشد. (برهان ). آوند گلی و خزف . (غیاث ). اسم فارسی خزف است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). گل پخته . (الفاظ الادویه ) : و بام خانه هاشان [ خانه های طب...
-
سفال
فرهنگ فارسی معین
(سَ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) پست شدن ، بی قدر گشتن . 2 - (اِمص .) پستی ، دنائت .
-
سفال
فرهنگ فارسی معین
(سُ یا س ) (اِ.) 1 - گل پخته . 2 - هرچیز که از گل ساخته باشند.
-
سفال
فرهنگ فارسی معین
(سُ) (اِ.) پوست گردو، پسته ، بادام ، فندق و پوست انار خشک .
-
سفال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] safāl پست شدن؛ کمقدر شدن؛ فرومایگی و پستی.
-
سفال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹سوفال، سفاله، سوفار› so(e)fāl ۱. ظرف گلی که در کوره پخته شده باشد، مانند کاسه، کوزه، و امثال آنها.۲. [قدیمی] پوست دانه از قبیل پوست پسته، فندق، گردو، و بادام: ◻︎ تو مغز میوۀ خوش و شیرین همیخوری / وایشان سفال بیمزه و برگ میچرند (ناصرخسرو: ۴...
-
سفال
دیکشنری فارسی به عربی
بلاطة , طين , فخاريات
-
سفال
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: geli طاری: sufâl طامه ای: sofâl/ geli طرقی: söfâl/geli/kâši کشه ای: sofâl نطنزی: geli