کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سُر و مُر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سر
لغتنامه دهخدا
سر. [ س ِرر ] (اِخ ) وادیی است در بطن حله . (از آنندراج ) (از معجم البلدان ).
-
سر
لغتنامه دهخدا
سر. [ س ُرر ] (اِخ ) موضعی است بحجاز بدیار مزینه . (منتهی الارب ). جایگاهی است در حجاز از برای مزینه در نزدیکی جبل قدس . (معجم البلدان ).
-
سر
لغتنامه دهخدا
سر. [ س ُرر ] (اِخ ) ناحیه ای است از نواحی ری که دارای چندین قریه میباشد. (معجم البلدان ).
-
سر
لغتنامه دهخدا
سر. [ س ُرر ] (ع اِ) آنچه بریده شود از ناف کودک . ج ،اَسِرَّة. (آنندراج ) (منتهی الارب ). آنچه دایه ببرد از ناف . ج ، اسرة. (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد).
-
سر
لغتنامه دهخدا
سر. [ س ُرر ] (ع مص ) شاد کردن کسی را. (منتهی الارب ). مقابل اِحزان . (اقرب الموارد).
-
سر
دیکشنری عربی به فارسی
شيفتن , فريفتن , اسير کردن
-
سر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] sor نوعی کفش که رویۀ آن را از نخ میبافند؛ گیوه.
-
سر
دیکشنری فارسی به عربی
حاکم , حد اقصي , رييس , زهرة , عصابة , فکر , قمة , لغز , نقطة , يافوخ
-
سِرْ
لهجه و گویش گنابادی
ser در گویش گنابادی یعنی گوشه ، کنار ، راز
-
سَرْ
لهجه و گویش گنابادی
sar در گویش گنابادی یعنی ابتدا ، آغاز ، سرآغاز
-
سر
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: sar طاری: sar طامه ای: sar طرقی: sar/ küvi کشه ای: kalla نطنزی: ser
-
سِرّ
لهجه و گویش بختیاری
serr 1. راز؛ 2. بىحس، کَرَخ.
-
سُرّ
لهجه و گویش بختیاری
sorr سُر، لیز، لغزنده.
-
سِرّ
لهجه و گویش تهرانی
بی حس، بی قوت
-
سر
لهجه و گویش تهرانی
واحد شمارش آدم