کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سُرِش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
portamento (it.)
سُرِش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] فنی در اجرای موسیقی که در آن نوازنده یا خواننده محدودهای صوتی را بهصورت سراندن و با گذر از همۀ بسامدهای آن اجرا میکند
-
واژههای مشابه
-
سرش
لغتنامه دهخدا
سرش . [ س ِ رَ ] (اِمرکب ) مخفف سه رش است و آن مقنعه و روپاکی باشد سه گز، چه رش بمعنی گز هم آمده است . (برهان ) (آنندراج ).
-
سرش
لغتنامه دهخدا
سرش . [ س ِ رِ ] (اِ) مخفف سریش و آن آردی است که کفشگران و صحافان و امثال ایشان کار فرمایند. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به سریش شود.
-
سرش
لغتنامه دهخدا
سرش . [ س ِ رِ ] (هزوارش ، ص ) به لغت زند وپازند بمعنی بد و زبون است که در مقابل نیک و نیکو باشد. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به سلش و سلیش شود.
-
postimpact skid distance
پسسُرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مسافت سُرش وسیلۀ نقلیه پس از برخورد یا تصادف
-
wheel slide, wheel skid
سُرش چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] حالتی که در هنگام ترمزگیری شدید و چسبندگی ضعیف اتفاق میافتد
-
skid
برونسُرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سُر خوردن هواگَرد به سمت بیرون دایرۀ گردش، در حین دور زدن در هنگام پرواز
-
slip 1
درونسُرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] سُر خوردن هواگَرد به سمت داخل دایرۀ گردش، در حین دور زدن در پرواز
-
preimpact skid distance
پیشسُرش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] طول سُرش وسیلۀ نقلیه قبل از برخورد یا تصادف
-
glissando (it.), gliss.
سُرِش نغمهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] فنی در اجرای موسیقی که در آن نوازنده محدودهای صوتی را بهصورت سراندن و با گذر از همۀ نغمههای قابلاجرای آن ساز در آن محدوده اجرا میکند
-
wheel slide protection system
سامانۀ سُرشگیر چرخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سامانهای که بر روی اغلب وسایل نقلیۀ ریلی مسافری نصب و مانع سُر خوردن آنها میشود
-
unislip propeller
پروانۀ سُرشثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] پروانهای که تابیدگی آن از انتهای تیغهها تا نقطۀ مشخصی در سطح آنها افزایش مییابد و از آن نقطه تا نوک تیغهها کاهش مییابد
-
واژههای همآوا
-
سرش
لغتنامه دهخدا
سرش . [ س ِ رَ ] (اِمرکب ) مخفف سه رش است و آن مقنعه و روپاکی باشد سه گز، چه رش بمعنی گز هم آمده است . (برهان ) (آنندراج ).