کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سُرخک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سرخک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) sorxak بیماری واگیر ویروسی که عوارض آن سرفه، عطسه، آبریزش و ظهور دانههای قرمز روی پوست است و گاه سبب ذاتالریه میشود.
-
جستوجو در متن
-
rubeolas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روبولس، سرخک، مرضی شبیه سرخک، سرخجه
-
rubeola
دیکشنری انگلیسی به فارسی
روبولا، سرخک، مرضی شبیه سرخک، سرخجه
-
plexus cardiacus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخک
-
measlesproof
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخک
-
sepicolous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخک
-
cervus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخک
-
سِریجَه
لهجه و گویش بختیاری
serija سُرخک.
-
سیریجه
لهجه و گویش بختیاری
sirija سرخک.
-
حصبة
دیکشنری عربی به فارسی
سرخک , دانه هاي سرخک , سرخچه , خنازير خوک , کرم کدو
-
bed bug
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساس، سرخک
-
bedbug
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساس، سرخک
-
cervine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخک، شبیه گوزن
-
glaucous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخک، دارای رنگ سبز مایل به زرد
-
bug
دیکشنری انگلیسی به فارسی
حشره، اشکال، ساس، گیر، احمق، جوجو، سرخک