کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سُبْحَانَهُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
درویش سیرت
لغتنامه دهخدا
درویش سیرت . [ دَرْ رَ ] (ص مرکب )آنکه بر سیرت درویشی باشد. که راه و روش درویشان دارد : مقربان درگاه حق سبحانه و تعالی توانگرانند درویش سیرت و درویشانند توانگرهمت . (گلستان ).
-
امیدبخش
لغتنامه دهخدا
امیدبخش . [ اُ ب َ ] (نف مرکب ) امیدبخشنده . کسی یا چیزی که امیدوار می کند. امیدوارکننده . || کنایه از حق سبحانه و تعالی . (آنندراج ). خداوند عالم جل شأنه . (ناظم الاطباء).
-
دانانیدن
لغتنامه دهخدا
دانانیدن . [ دَ ] (مص ) دانا کردن . دانائی آموختن : حضرت رسالت را (ص ) دانانیده بود حضرت حق سبحانه . (اسرارالتوحید چ بهمنیار ص 324).
-
گهرخانه ٔ اصلی
لغتنامه دهخدا
گهرخانه ٔ اصلی . [ گ ُ هََ ن َ / ن ِ ی ِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از جوار و قرب حق سبحانه و تعالی است . (از آنندراج ) (از برهان قاطع) : تن به گهرخانه ٔ اصلی شتافت دیده چنان شد که خیالش نیافت .نظامی .
-
ساهره
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāhere) (عربی) زمین یا روی زمین ، زمینی که حق سبحانه در روز قیامت آن را مجدداً پیدا سازد ؛ (در قدیم) (به مجاز) (در ادیان) زمین روز رستاخیز ؛ چشمه روان ؛ ماه ، غلاف ماه .
-
سپهرآفرین
لغتنامه دهخدا
سپهرآفرین . [ س ِ پ ِف َ ] (نف مرکب ) از صفات خدای تعالی جل شأنه . (ناظم الاطباء). حق سبحانه و تعالی . (آنندراج ) : که دیدیم خود بودنی ، هر چه بودسپهرآفرینش نخواهد فزود.فردوسی .
-
ضافیة
لغتنامه دهخدا
ضافیة. [ ی َ ] (ع ص ) تأنیث ضافی . || زن تمام . (مهذب الاسماء) : نعمت حق سبحانه و بحمده ، در بازمانده ٔ امیر ماضی سایغ و ضافیةاللباس است . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 460).
-
انکاف
لغتنامه دهخدا
انکاف . [ اِ ] (ع مص ) پاک گردانیدن از ننگ و عار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تنزیه و پاک گردانیدن کسی را از چیزی که از آن ننگ دارد. (از اقرب الموارد): انکاف اﷲ سبحانه ؛ تنزیهه و تقدیسه عن الانداد. (منتهی الارب ). انکفه اﷲ؛ ای نزهه و قدسه . (اقرب ...
-
زاهد ششصدهزارساله
لغتنامه دهخدا
زاهد ششصدهزارساله . [ هَِ دِ ش ِ ص َ هَِ ل َ / ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از ابلیس که ششصدهزار سال عبادت حق سبحانه و تعالی میکرد و بسبب انکار به لعنت گرفتار شد. (لطائف اللغه ) : زاهد ششصدهزاران ساله راپوزبندی ساخت آن گوساله را.مثنوی .
-
سائغ
لغتنامه دهخدا
سائغ. [ ءِ ](ع ص ) گوارنده . گوارا. خوش . خوش آیند. (دهار) (غیاث )(آنندراج ). عذب ، سیغ. که به گلو آسان شود. آسان به گلوشونده . (شرح قاموس ) : نعمت حق سبحانه ...در بازمانده ٔ امیر ماضی سائغ و ضافیةاللباس است . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 460). || گوارنده ...
-
نحل
لغتنامه دهخدا
نحل . [ ن َ ] (اِخ ) (سورة الَ ...) سوره ٔ شانزدهمین قرآن ، مکیه ، و دارای یکصد و بیست و هشت آیت است ، پس از سوره ٔ حِجْر و پیش از سوره ٔ اِسْراء واقع است و با این آیت شروع میشود: اتی امر اﷲ فلاتستعجلوه سبحانه و تعالی عما یشرکون .
-
مطویات
لغتنامه دهخدا
مطویات . [ م َ وی یا ] (ع ص ، اِ) چیزهای پیچیده شده . (غیاث ) (آنندراج ). ج ِ مطویه . (ناظم الاطباء) : و ماقدروا اﷲ حق قدره و الارض جمیعاً قبضته یوم القیمة و السموات مطویات بیمینه سبحانه و تعالی عما یشرکون . (قرآن 67/39).- مطویات ضمیر ؛ کنایه از اراد...
-
حافلة
لغتنامه دهخدا
حافلة. [ ف ِ ل َ ] (ع ص ) مؤنث حافل . پر. بسیار. کثیر : الا آنکه نعمت حق سبحانه و بحمده در بازمانده ٔ امیر ماضی سایغاللسان وصافیةاللباس است و نامیةالغراس و ناصرةالاکناف و حافلةالاخلاف . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ تهران ص 460). || ناقة حافلة؛ شتر ماده ٔ ...
-
ادراک
لغتنامه دهخدا
ادراک . [ اِ ] (ع مص ) دررسیدن به . دررسیدن کسی را.لحق . لحاق . الحاق . لِقاء. وصول : و کوشش اهل علم در ادراک سه مراد ستوده است ساختن توشه ٔ آخرت ... (کلیله و دمنه ) : والاّ نفاذ کار و ادراک مطلوب جزبعادت ذات و مساعدت بخت ملک نتواند بود. (کلیله و دمن...
-
سبحان
لغتنامه دهخدا
سبحان . [ س ُ ] (ع مص ) دوری و پاکیست مر خدای را از زن و فرزند، منصوب علی المصدریة کأنّه قال اُبَرِّی ُٔ اﷲ من السوء براءة، او معناه السرعة الیه و الخفة فی طاعته او السرعة الی هذه اللفظة. (منتهی الارب ). بپاکی یاد کردن اﷲ تعالی را. (غیاث ) : سبحان ا...