کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سُئِلَتْ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سُئِلَتْ
فرهنگ واژگان قرآن
از او (مؤنث) سؤال شد
-
جستوجو در متن
-
موؤدة
لغتنامه دهخدا
موؤدة. [ م َ ئو دَ ] (ع ص ) دختر زنده دفن کرده . (منتهی الارب ). دختر زنده به گورکرده چنانکه در جاهلیت معمول تازیان بوده . ج ، موؤدات . (ناظم الاطباء). دختر زنده به گورکرده . (یادداشت مؤلف ) : و اذا الموؤدة سئلت . بأی ّ ذنب قتلت . (قرآن 8/81-9).
-
جربیاء
لغتنامه دهخدا
جربیاء. [ ج ِ ] (ع اِ) باد شمال یا سردی آن یا بادی که میان باد جنوب و صبا یا باد نکبا که میان شمال و دبور وزد. (منتهی الارب ) (آنندراج ). باد که میان باد شمال ودبور جهد. (مهذب الاسماء). شمال سرد. (اقرب الموارد). و عبارت «سئلت ابنة الخس مااشدّ البرد ف...
-
استعطاف
لغتنامه دهخدا
استعطاف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) مهربان گشتن خواستن . (منتهی الارب ). مهربانی خواستن . (غیاث ). مهربانی کردن خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). || مهربان کردن . (زوزنی ). || استمالت . دل بدست آوردن . (غیاث ): سیف الدوله از این حالت واقف شد بر عقب او [نوح ] ب...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن غالب خوارزمی برقانی ، مکنی به ابوبکر. او از حُفّاظ محدثین معدود است و اصلاً از مردم برقان است که قریه ای است از قراء کات در مشرق جیحون . مابین آن و جرجانیه که شهر مملکت خوارزم است دوروزه راه است . ولادت برقانی سال 3...
-
ابوهریرة
لغتنامه دهخدا
ابوهریرة. [ اَ هَُرَ رَ ] (اِخ ) عبدالرحمن بن صخر ازدی یا الدوسی . از عشیره ٔ سلیم بن فهم . صحابی است . و او به سال غزوه ٔ خیبر مسلمانی پذیرفت و در آن غزوه حضور یافت . نام او بجاهلیت عبدقیس یا عبدشمس یا عبد غنم یا عبداﷲبن عامربن عبدشمس یا عبد نهم بن ...
-
شبهه
لغتنامه دهخدا
شبهه . [ ش ُ هََ / هَِ ] (ع اِمص ، اِ) پوشیدگی کار و مانند آن و امری که در آن حکم به صواب و خطا نکنند. (منتهی الارب ). گفته شده است که شبهة اسم است از اشتباه و آن در اموری است که جواز و حرمت و صحت و فساد و حق و باطل اشتباه شده باشد. ج ، شُبَه ْ و شُب...
-
حجةالاسلام
لغتنامه دهخدا
حجةالاسلام . [ ح ُج ْ ج َ تُل ْ اِ ] (اِخ ) آخوند ملامحمد پسر حسین تبریزی ممقانی . شاگرد رشید و تلمیذ بلافصل شیخ احمدبن زین الدین احسائی است . فقیه و محدث و حکیم بوده . در وعظ و خطابه ید طولی داشته . علی الظاهر او نخستین عالمی است که در تبریز در مکتب...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن ابراهیم بن الزبیر الغسانی الاسوانی المصری ، ملقب برشید و مکنی به ابوالحسین . اورا در سال 562 هَ . ق . بخبه بکشتند. و او کاتب ، شاعر، فقیه ، نحوی ، لغوی ناشئی ، عروضی مورخ ، منطقی ، مهندس و عارف بطب و موسیقی و متفنن د...
-
طاهره
لغتنامه دهخدا
طاهره . [ هَِ رَ ] (اِخ ) زرین تاج . عنوانی است که فرقه ٔ بابیه به زرین تاج داده اند چون میرزا علی محمد باب در نامه هائی که درباره ٔ وی مینوشته ، او راطاهرة... خطاب میکرده است ، چنانکه باب در پاسخ نامه ٔ یکی از بابیان درباره ٔ زرین تاج مینویسد: «و ام...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن احمدبن اسحاق بن موسی بن مهران اصفهانی مکنی به ابونعیم . محدّثی مشهور است و کتابی مأثور دارد مسمّی بحلیةالأولیاء که نام شریف آن تصنیف منیف در السنه ٔ علماء دائر است ومضامین اعجازآئینش در صحف مناقب ائمه ٔ دین سائر،...
-
احد
لغتنامه دهخدا
احد. [ اُ ح ُ ] (اِخ ) (غزوه ٔ...) مؤلف روضةالصفا آورده است : از جمله ٔ معظمات وقایع سنه ٔثلث هجریه غزاء اُحد است . تفصیل این اجمال آنکه مشرکان بعد از انهزام معرکه ٔ بدر به مکه آمده ، مال کاروان خویش را که ابوسفیان آورده بود در دارالندوة بنا بر رغبت...