کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سَوانگاری گاز ـ مایع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
liquefied petroleum gas, LPG
گاز نفت مایع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] گاز حاصل از استخراج منابع نفتی شامل پروپان و بوتان و سایر هیدروکربنهای سبک که در دمای معمولی بهصورت گاز است، ولی براثر سرما یا تحت فشار مایع میشود تا نگهداری و نقل و انتقال آن آسانتر شود متـ . گاز نفت
-
گاز نفت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] ← گاز نفت مایع
-
gasification
گاز شدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] تبدیل هیدروکربنهای جامد یا مایع به سوخت گازی
-
associated-dissolved natural gas
گاز طبیعی همراه ـ حلشده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] گاز طبیعی که در مخازن نفت خام بهصورت گاز همراه (آزاد) و گاز حلشده وجود دارد
-
compressed natural gas, CNG
گاز طبیعی فشرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] گاز طبیعی که بهطور عمده از متان تشکیل شده است و تا فشار 2400 پوند بر مایع فشرده میشود و در ظروف تحت فشارِ زیاد نگهداری میشود متـ . گاز فشرده
-
gas tungsten arc welding, GTAW, tungsten inert gas welding, TIG welding, wolfram inert gas welding, WIG, welding, inert gas tungsten arc welding
جوشکاری قوسی تنگستنی ـ گازمحافظ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جوشکاری و آزمایشهای غیرمخرب] نوعی جوشکاری قوسی که در آن بین الکترود تنگستنی غیرمصرفی و حوضچۀ جوش قوس ایجاد میشود و حفاظت از فلز مذاب با استفاده از گاز خنثی انجام میشود
-
foam fractionation
جزءجزء کردن کفی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] نوعی روش جداسازی که در آن با ایجاد کف و جمعآوری آن جزئی از یک مایع را، ترجیحاً ازطریق جذب سطحی یا برجذبش در میانای گاز ـ مایع، جدا میکنند متـ . برخش کفی
-
marsh gas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاز مایع
-
liquefied petroleum gas
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گاز مایع شده
-
fractionating column
ستون برخش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] دستگاهی که با آن اجزای سیال گازی یا مایع را ازطریق برخش بخارـ مایع یا استخراج مایعـ مایع یا برجذبش مایعـ جامد جدا میکنند
-
centrifugal separation
جداسازی مرکزگریزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] فرایندی که در آن با استفاده از نیروی مرکزگریز دو مایع را از یکدیگر یا ذرههای جامد را از مایع یا گاز را از مایع جدا میکنند
-
condensation 1
چگالش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک، مهندسی بسپار] تبدیل گاز به مایع یا جامد
-
gas carrier
گازبَر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] کشتی مخصوص حمل گاز مایع
-
capsule 1, cylinder 2
استوانک 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] محفظهای سربسته برای نگهداری گاز مایع
-
crystallization
بلورش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] فرایند تشکیل بلور از مایع یا گاز