کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سَمَن و سوسن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سَمَن و سوسن
فرهنگ گنجواژه
گلهای زیبا و خوشبو
-
واژههای مشابه
-
سمن
واژگان مترادف و متضاد
۱. یاسمن، یاسمین ۲. شبدر
-
NGO
سمن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] ← سازمان مردمنهاد
-
سمن
فرهنگ فارسی معین
(س مَ) [ ع . ] (اِمص .) فربهی ، چاقی .
-
سمن
فرهنگ فارسی معین
(سَ مَ) [ په . ] (اِ.) یاسمن .
-
سمن
لغتنامه دهخدا
سمن . [ س َ ] (ع مص ) تر کردن طعام بر روغن . || طعام چرب خورانیدن قوم را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
سمن
لغتنامه دهخدا
سمن . [ س ِ م َ ] (ع اِمص ) فربهی . (غیاث ) (دهار) (ناظم الاطباء). || چربی . (ناظم الاطباء). || (مص ) فربه شدن . (آنندراج ) (ترجمان القرآن ترتیب عادل بن علی ).
-
سمن
دیکشنری عربی به فارسی
کف , حباب , چربي بالن وسايرپستانداران دريايي , چاق شدن , چربي اوردن , هايهاي گريستن , باصدا گريستن , الچروبه , بلدرچين , وشم , بدبده , شانه خالي کردن , از ميدان دررفتن , ترسيدن , مردن , پژمرده شدن , لرزيدن , بي اثر بودن , دلمه شدن
-
سمن
دیکشنری عربی به فارسی
فربه کردن , چاق کردن , پرواري کردن , حاصل خيزکردن , کود دادن
-
سمن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: saman] (زیستشناسی) [قدیمی] saman = یاسمین
-
سمن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] seman فربه شدن؛ چاق شدن؛ فربهی؛ چاقی.
-
سمنرخ
فرهنگ نامها
(تلفظ: saman rox) (= سمن چهر) ، ← سمن چهر .
-
سمنرو
فرهنگ نامها
(تلفظ: saman ru) (= سمن چهر) ، ← سمن چهر .
-
سمنعذار
فرهنگ نامها
(تلفظ: samaneezār) (= سمن چهر) ، ← سمن چهر .