کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سَق زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سَق زدن
لهجه و گویش تهرانی
با بی میلی خوردن،خوردن (نان و چیز های سفت)/پیشبینی بد کردن
-
واژههای مشابه
-
سق
واژگان مترادف و متضاد
سقفدهان، کام، نرمکام
-
سق
لغتنامه دهخدا
سق . [ س َق ق ] (ع مص ) سرگین افکندن مرغ . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ).
-
سق
فرهنگ فارسی معین
(سَ قّ) (اِ.) (عا.) سقف دهان ، کام . ؛~ کسی را با چیزی برداشتن سخت عادت داشتن شخص به آن چیز.
-
سق
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از عربی، مخففِ سقف] saq[q] ۱. (زیستشناسی) [عامیانه] قسمت درونی فک اعلی؛ سقف دهان؛ کام.۲. [قدیمی] سقف.۳. [قدیمی] سقف خانه.۴. [قدیمی] گنبد.
-
سق سیاه
فرهنگ فارسی معین
(سَ قِّ) (ص .)(عا.) کسی که نفرینش د ر حق دیگران عملی شود.
-
سَق سیا
لهجه و گویش بختیاری
saq-siâ سق سیاه، کسى که گفتارش شوم است وخبر از ناشادى دهد.
-
سق،سغ
لهجه و گویش تهرانی
سقف، کام
-
سق ورداشتن/برداشتن
لهجه و گویش تهرانی
کام نوزاد را به بالا فشاردادن بعد از تولد با خاک تربت
-
واژههای همآوا
-
سق زدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. خوردن ۲. نفرین کردن، لعنت فرستادن ≠ آفرین کردن
-
سق زدن
فرهنگ فارسی معین
(سَ. زَ دَ) (مص م .) (عا.) خوردن .
-
سغ زدن
لهجه و گویش تهرانی
خوردن چیز سفت مانند نان
-
سق زدن
لهجه و گویش تهرانی
صدا درآوردن با چسباندن زبان به سق و برداشتن آن برای سرگرم کردن نوزاد