کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سَقَط پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سقط جنین کننده
دیکشنری فارسی به عربی
مجهض
-
سقط جنین کردن
دیکشنری فارسی به عربی
إجهاضٌ
-
سقط جنین کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أجْهَضَتْ
-
سقط دندان گرفتن
لهجه و گویش تهرانی
مردن
-
سقط و پاره
لهجه و گویش تهرانی
تکه خرده آجر
-
سنگ و سقط
فرهنگ گنجواژه
خاک و سنگ.
-
پاره و سقط
فرهنگ گنجواژه
تکه آجر شکسته و بی مصرف.
-
سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده
دیکشنری فارسی به عربی
اجهاض
-
کسی که موجب سقط جنین میشود
دیکشنری فارسی به عربی
مجهض
-
واژههای همآوا
-
سقط
واژگان مترادف و متضاد
۱. اندک، کم، کمارزش ۲. گوشه، ناحیه ۳. خطا، سهو، غلط، لغزش، اشتباه ۴. دشنام، سخنزشت، فحش، ناسزا ۵. تباه، ضایع، نابود ۶. درگذشتن، مردن، هلاکشدن ۷. بیمقدار، خوار، زبون، نبهره فرومایه ۸. رسوایی، فضیحت ۹. پارهخشت، پارهآجر
-
سقط
واژگان مترادف و متضاد
جنینافکنی
-
سقط
فرهنگ واژههای سره
بنیم
-
سقت
لغتنامه دهخدا
سقت . [ س َ ](ع مص ) بی برکت شدن چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
سقت
لغتنامه دهخدا
سقت . [ س َ ق ِ ] (ع ص ) بی برکت . (از آنندراج ) (منتهی الارب ).
-
سقط
لغتنامه دهخدا
سقط. [ س َ ] (ع اِ) بچه ٔ ناتمام از شکم افتاده . (غیاث ). بچه ای که از شکم بیفتد. (السامی ). بچه ٔ ناتمام افتاده . (منتهی الارب ). در اقرب الموارد بدین معنی به مثلث سین ضبط شده است . || تمامی ریگ توده که تنگ گردیده منقطع شده باشد جای آن . || آتش که ب...