کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سَعْيَهُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سَعْيَهُ
فرهنگ واژگان قرآن
تلاشش(سعي به معني تند رفتن)
-
جستوجو در متن
-
اسید
لغتنامه دهخدا
اسید. [ اُ س َ / اَ ](اِخ ) ابن سعیة القرظی . صحابی است . (تاج العروس ).
-
خیاب
لغتنامه دهخدا
خیاب . [ خ َی ْ یا ] (ع ص ، اِ) آتش زنه ٔ آتش ناگیرنده و آتش نادهنده . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ) (از لسان العرب ): منه سعیه فی خیاب بن هیاب ؛ یعنی در زیان و خسارت است . (منتهی الارب ).
-
شکر
لغتنامه دهخدا
شکر. [ ش ُ ] (ع مص ) سپاس داشتن و ثنای نیکو گفتن خدای و هر محسن رابر احسان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). سپاس و ثنا گفتن منعم را به نعمت او، و آن برای خدای تعالی و هر منعمی بکار رود ولی حمد مخصوص خداست . (از یادداشت مؤلف ). و قیل لا...
-
قطب الدین شیرازی
لغتنامه دهخدا
قطب الدین شیرازی . [ ق ُ بُدْ دی ن ِ ] (اِخ ) محمودبن مسعودبن مصلح فارسی کازرونی اشعری شافعی ، مکنی به ابوالثناء. از اکابر علمای قرن هشتم هجری و از شاگردان خواجه نصیرالدین طوسی و صدرالدین قونوی و کاتبی قزوینی است . او راست : 1- اختیارات المظفری ، این...
-
لیلی
لغتنامه دهخدا
لیلی . [ ل َ لا ] (اِخ ) بنت سعدبن ربیعة. معشوقه ٔ قیس بن ملوح بن مزاحم ، معروف به مجنون لیلی : بلبل به غزل طیره کند اعشی راصلصل به نوا سخره کند لیلی را. منوچهری .در میان شکستگیها حصارکی خراب به من نمودند. اعراب گفتند: این خانه ٔ لیلی بوده است و قصه ...