کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سَر به تو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سَر به تو
لهجه و گویش تهرانی
راز دار،محجوب،تودار
-
واژههای مشابه
-
سر
واژگان مترادف و متضاد
۱. تارک، راس، فرق، کله، مخ ≠ پا، ته ۲. چکاد، قله، نوک ≠ دامنه ۳. در، درپوش، دهانه، سرپوش ۴. بالا ≠ پایین ۵. بزرگ، پیشوا، رئیس، سرور ۶. برتر، والاتر ۷. قصه، آهنگ، میل، عزم، نیت ۸. خیال، فکر، اندیشه ۹. سمت، سو، طرف ۱۰. سرانه ۱۱. بالا
-
سر
واژگان مترادف و متضاد
۱. راز، رمز، مصاص، امرپوشیده، کار نهانی ۲. اخفا، مکتوم، نهانی
-
سر
واژگان مترادف و متضاد
۱. شیب، لیز، لغزنده، لغزان ۲. موزه ۳. سرخ، سرخرنگ ≠ آبیرنگ
-
سر
فرهنگ واژههای سره
راز
-
سر
فرهنگ فارسی معین
خوردن (سُ. دَ) (مص ل .) لیز خوردن .
-
سر
فرهنگ فارسی معین
برتافتن ( ~ . بَ تَ) (مص ل .) سرپیچی کردن .
-
سر
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) شرابی که از برنج سازند.
-
سر
فرهنگ فارسی معین
و کار (سَ رُ) (اِمر.) 1 - کار. 2 - معامله .
-
سر
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (اِ.) نوعی ماهی .
-
سر
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص .) سرخ ، سرخ رنگ .
-
سر
فرهنگ فارسی معین
(سُ) (اِ.) کفشی که از ریسمان بافند؛ موزه .
-
سر
فرهنگ فارسی معین
(س رُ) [ ع . ] (اِ.) راز.
-
سر
لغتنامه دهخدا
سر. [ س َرر ] (ع مص ) چوب دراز در زیر سنگ آتش زنه کردن تا آتش بگیرد. || چوب نهادن در میان آتش زنه . (منتهی الارب ). چوب را در طرف سنگ آتش زنه گذاشتن تا بدان آتش گیرد، و آن هنگامی است که میان تهی باشد، گویند: «سر زندک فانه اسر»؛ ای اجوف . (اقرب الموار...