کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سوین
/savin/
معنی
۱. آوند؛ ظرف.
۲. کاسه.
۳. کوزه.
۴. دیگ.
۵. ظرف مخصوص آب خوردن سگ.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سوین
فرهنگ نامها
(تلفظ: se(o)vin) (ترکی) شادباش .
-
سوین
لغتنامه دهخدا
سوین . [ س َ ] (اِ) دیگ ، طبق ، کاسه ، کوزه و امثال آن مطلقاً و به عربی ظرف و انا راگویند. (برهان ) (جهانگیری ). مطلق ظرف . (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ). || آبدان سگ یعنی ظرفی که سگ در آن آب خورد. (فرهنگ رشیدی ) (برهان ) (آنندراج ).
-
سوین
لغتنامه دهخدا
سوین . [ س ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان گندوان بخش ترک شهرستان میانه . دارای 383تن سکنه . آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات ، عدس ، نخود سیاه و بزرک است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
سوین
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] savin ۱. آوند؛ ظرف.۲. کاسه.۳. کوزه.۴. دیگ.۵. ظرف مخصوص آب خوردن سگ.
-
سوین
واژهنامه آزاد
(ترکی) شادباش.
-
واژههای مشابه
-
سوین تن
لغتنامه دهخدا
سوین تن . [ س ِ ت ُ ] (اِخ ) یکی از علمای انگلیسی است که الفبای زبان فینیقی را بدست آورده و ثابت کرده که این زبان کاملاً زبان سامی است . (ایران باستان ج 1 ص 49).
-
واژههای همآوا
-
ثوین
واژهنامه آزاد
گرما زده شدید
-
جستوجو در متن
-
swain
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوین، جوان روستایی، نوکر، عاشق
-
خانزاده
لغتنامه دهخدا
خانزاده . [ دَ / دِ ] (اِخ ) دختر آق صوفی سوین بیک است . سوین بیک با یوسف صوفی و حسین صوفی برادر بود و حسین صوفی چون با کیخسرو ختلانی همداستان شد بجنگ امیرتیمور آمد و در کنار آب قاون بین فریقین تلاقی افتاد، حسین فرارکرد و بعد از دو سه روز بعالم دیگر ...
-
میلغ
لغتنامه دهخدا
میلغ. [ ل َ ] (ع اِ) میلغة. خنوری که سگ در آن آب خورد. (از منتهی الارب ، ماده ٔ ول غ ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). قرو. قروه . (یادداشت مؤلف ). سوین سگ . ج ، موالیغ. (مهذب الاسماء).