کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوهان کار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سوهان کار
/so[w]hānkār/
معنی
کسی که پیشهاش سوهان زدن فلزات است.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
سوهان کار
لغتنامه دهخدا
سوهان کار. (ص مرکب ) کسی که شغل آن سائیدن با سوهان است . (ناظم الاطباء).
-
سوهان کار
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت) ‹سوهانگر› so[w]hānkār کسی که پیشهاش سوهان زدن فلزات است.
-
واژههای مشابه
-
سوهان آجین
فرهنگ فارسی معین
( ~ .) (ص فا.) استاد سازندة سوهان .
-
سوهان پذیر
لغتنامه دهخدا
سوهان پذیر. [ پ َ ] (نف مرکب ) سوهان پذیرنده . که سوهان را قبول کند. رجوع به سوهان شود.
-
سوهان کاری
لغتنامه دهخدا
سوهان کاری . (حامص مرکب ) سائیدن با سوهان و استعمال سوهان در سائیدن و صیقل دادن . (ناظم الاطباء).
-
سوهان پز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [مٲخوذ از هندی؟. فارسی] so[w]hānpaz کسی که سوهان میپزد؛ آنکه شیرینی سوهان میپزد و به فروش میرساند.
-
سوهان پزی
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) [مٲخوذ از هندی؟. فارسی] so[w]hānpazi شغل و عمل سوهانپز.
-
سوهان کاری
فرهنگ فارسی عمید
(حاصل مصدر) so[w]hānkāri ۱. شغل و عمل سوهانکار.۲. سوهان زدن و ساییدن فلزات.
-
سوهان پهن
دیکشنری فارسی به عربی
طوف
-
سوهان زدن
دیکشنری فارسی به عربی
طوف
-
سوهان روح
لهجه و گویش تهرانی
اسباب ناراحتی
-
سُوان، سوهان
لهجه و گویش تهرانی
سوهان(شیرینی)،شیرینی قم
-
آجیده،آج، آژده (سوزن زده) ،آج(زبری سوهان)، عاج (لاستیک)،آجیه(بخیه)
لهجه و گویش تهرانی
پنبهدوزی، بخیه درشت،تخت کفش و گیوه دارای گلچه سوزن دوزی شده با نخ تابیده ،برجستگی،گُل،دندانه