کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سوند
/sond/
معنی
۱. میلۀ توخالی که در زخم فروبرند تا مقداری از آن را بیرون بیاورند و ببینند از چه نوع است.
۲. لولهای باریک که برای داخل کردن مایعی به بدن یا خارج ساختن مایعی از بدن، مانند بیرون کشیدن ادرار از مثانه به کار میرود.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
میل، میله، لوله (ابزارپزشکی)
دیکشنری
probe
-
جستوجوی دقیق
-
سوند
واژگان مترادف و متضاد
میل، میله، لوله (ابزارپزشکی)
-
سوند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: sonde] (پزشکی) sond ۱. میلۀ توخالی که در زخم فروبرند تا مقداری از آن را بیرون بیاورند و ببینند از چه نوع است.۲. لولهای باریک که برای داخل کردن مایعی به بدن یا خارج ساختن مایعی از بدن، مانند بیرون کشیدن ادرار از مثانه به کار میرود.
-
جستوجو در متن
-
swannet
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوند
-
سونداژ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [فرانسوی: sondage] sondāž ۱. (پزشکی) فروبردن سوند در جایی از بدن.۲. تحقیق در مسائل سیاسی و اجتماعی.
-
کات تگا
لغتنامه دهخدا
کات تگا. [ ت ْ ت ِ ] (اِخ ) بغاز بین سوئد و دانمارک که بدریای شمال توسط «اسکاژراک » و بدریای بالتیک توسط «سوند» و «بلت » می پیوندد.
-
کاته گات
لغتنامه دهخدا
کاته گات . [ ت ِ ] (اِخ ) بغاز بین سوئد و دانمارک که به دریای شمال بوسیله ٔ «اسکاژراک » و به «بالتیک » توسط «سوند» و «بلتس ها» می پیوندد.
-
لاندسکرونا
لغتنامه دهخدا
لاندسکرونا. (اِخ ) شهر و بندری به سوئد (در ایالت مالمو) کنار سوند. دارای بیست هزار تن سکنه .
-
روانک
لغتنامه دهخدا
روانک . [ رُ ن ُ ] (اِخ ) نام رودی است در جنوب شرقی امریکای شمالی که از جنوب غربی ایالت ویرجینیا سرچشمه میگیرد و بطرف جنوب شرقی جریان پیدا میکند و به خلیج آلبمارل سوند میریزد. رجوع به دائرةالمعارف بریتانیکا و قاموس الاعلام ترکی شود.
-
سوماترا
لغتنامه دهخدا
سوماترا. (اِخ ) بزرگترین جزیره از جزایر سوند در جمهوری اندونزی در جنوب شرقی آسیا. دارای 471500 کیلومتر مربع و جمعیت 7680000 تن . شهرهای مهمش عبارتند از پادانگ و پالمبانگ . معادن زغال سنگ و نفت آن دارای اهمیت است . (فرهنگ فارسی معین ).
-
کوپنهاگ
لغتنامه دهخدا
کوپنهاگ . [ ک ُ پ ِ ] (اِخ ) پایتخت کشور دانمارک است که در جزیره ٔ سیلند و 1240 هزارگزی پاریس واقع است و 1168000 تن سکنه دارد. این شهر بندری است در کنار تنگه ٔ سوند و دارای صنایع کشتی سازی ، مکانیکی ، شیمیایی ، بافندگی ، مواد غذایی و چینی سازی است . ...
-
میل
لغتنامه دهخدا
میل . (ع اِ) هر آلت فلزی باریک و بلند. میله .- میل انگشتر ؛ میلی است فلزی مخروطی شکل که به وسیله ٔ آن حلقه ٔ انگشتر را بزرگ و یا صاف می کنند. (یادداشت لغت نامه ).- میل سوپاپ ؛ در اصطلاح مکانیکی محوری است که دارای برآمدگی های مخصوصی به نام «بادامک » ...
-
دریا
لغتنامه دهخدا
دریا. [ دَرْ ] (اِ) معروف است و به عربی بحر خوانند. (برهان ) (از آنندراج ). آب بسیار که محوطه ٔ وسیعی را فراگیرد و به اقیانوس راه دارد مجموع آبهای نمکی که جزء اعظم کره ٔ زمین را می پوشاند و هر وسعت بسیار از آبهای نمکی را دریا توان گفت و نوعاً دریا تق...
-
قطب
لغتنامه دهخدا
قطب . [ ق ُ ] (ع اِ)تیزی پیکان . (لسان العرب ). || مهتر و سردار قوم که مدار کار بر وی باشد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). سپهسالار. (منتهی الارب ). صاحب الجیش . (اقرب الموارد). || ستونه ٔ آهنی آسیا. (منتهی الارب ). آهنی است که بر گرد آن سنگ بالا گرد...
-
اروپا
لغتنامه دهخدا
اروپا. [ اُ ] (اِخ ) اروبی . (حدود العالم ). اوربی . (التفهیم ). اَوَرفی . اروفا. (دمشقی ). یکی از پنج قاره ٔ عالم و نزدقدما یکی از سه قسم آبادانی شمال . (حدود العالم ).مساحت سطح آن : پس از استرالیا اروپا کوچکترین برّهای عالم است . مساحت سطح آن 10/0/...