کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوسو زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
سوسو زدن
معنی
(زَ دَ) (مص ل .) روشنایی اندک که از دور دیده شود.
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
کورسو زدن، تابیدن (نور ضعیف)، سوسو کردن
دیکشنری
flash, flicker, gleam, glimmer, glint, scintillate, shimmer, twinkle, waver, wink
-
جستوجوی دقیق
-
سوسو زدن
واژگان مترادف و متضاد
کورسو زدن، تابیدن (نور ضعیف)، سوسو کردن
-
سوسو زدن
فرهنگ فارسی معین
(زَ دَ) (مص ل .) روشنایی اندک که از دور دیده شود.
-
سوسو زدن
لغتنامه دهخدا
سوسو زدن . [ زَ دَ ] (مص مرکب ) کم کم روشنی دادن . چراغی کم نور گاه روشن و گاه خاموش بچشم آمدن . با نور ضعیف نمودن . کمی روشنایی دادن . (یادداشت بخط مؤلف ): چراغی از دور سوسو میزد.
-
سوسو زدن
دیکشنری فارسی به عربی
ومضة , وميض
-
سوسو زدن
لهجه و گویش تهرانی
چشمک زدن چراغ
-
جستوجو در متن
-
flickering
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوسو زدن، مثل نور سوسو
-
blink
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چشمک زدن، چشمک، نگاه مختصر، سوسو زدن نور چراغ، سوسو زدن، تجاهل کردن
-
blinks
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چشمک می زند، چشمک، نگاه مختصر، سوسو زدن نور چراغ، چشمک زدن، سوسو زدن، تجاهل کردن
-
flickerproof
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوسو زدن
-
flicker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوسو زدن، سوسو، جنبش، لرزیدن، پرپرزدن، در اهتزاز بودن
-
gleam
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوسو زدن، نور ضعیف، پرتو انی، سوسو، تظاهر موقتی، نور دادن
-
gleaming
دیکشنری انگلیسی به فارسی
درخشان، سوسو زدن، نور دادن
-
blinking
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چشمک زدن، سوسو زنی
-
red-shafted flicker
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوسو زدن قرمز