کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوزن گر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
red-top
مرحلۀ سوزنقرمزی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مرحلۀ پیشرفتۀ خشکیدن سوزنهای درختان سوزنیبرگ براثر حملۀ آفات و گاه آلودگی هوا که در آن سوزنها به رنگ قرمز درمیآید متـ . سوزنقرمزی
-
sorrel-top
مرحلۀ سوزننارنجی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مرحلۀ آغازین خشکیدن سوزنهای درختان سوزنیبرگ براثر حملۀ آفات که در آن سوزنها به رنگ نارنجی چرک درمیآید متـ . سوزننارنجی
-
reverse position of point
وضعیت انشعابی سوزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] وضعیت قرار گرفتن سوزن در وضعیتی غیر از وضعیت عادی متـ . وضعیت انشعابی reverse point
-
normal position of point
وضعیت عادی سوزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] یکی از وضعیتهای تنظیم سوزن که ایمنی بهینه را در مسیر ایجاد میکند متـ . وضعیت عادی normal point
-
نخ سوزن کن
لغتنامه دهخدا
نخ سوزن کن . [ ن َ زَ ک ُ ] (نف مرکب ) نخ به سوزن کننده . که نخ را از سوراخ سوزن می گذراند. || (اِ مرکب ) ابزاری که بدان نخ به سوراخ سوزن کنند.
-
سگ سوزن خورده
لغتنامه دهخدا
سگ سوزن خورده . [ س َ گ ِ زَ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) سگی که سوزن خورده باشد و در ابیات زیر بکنایه از اضطراب و آشفتگی و حرص و آزمندی باشد : ای از مرض حرص ترا دل مرده اندیشه ٔ زر ز دیده خوابت برده نفس تو ز خار خار دنیا شب و روزهر...
-
bearer
ریلبند سوزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] ریلبندی چوبی یا بتنی که در سوزنها و تقاطعها ریل را نگه میدارد متـ . تراورس سوزن
-
needle and syringe program
برنامۀ سرنگ و سوزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] برنامهای زیانکاهانه که براساس آن سرنگ و سوزن بهرایگان در اختیار معتادان تزریقی قرار میگیرد اختـ . برسن NSP، متـ . برنامۀ تعویض سرنگ syringe-exchange program, SEP, needle exchange program, needle and syringe exchange
-
semi-automatic switch stand
پایۀ سوزن نیمهخودکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] پایۀ سوزنی که سازوکار داخلی آن عقبگرد خطنورد را ازطریق یک سوزن امکانپذیر میسازد
-
switch heel, blade heel, heel of point
پاشنۀ تیغۀ سوزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] انتهای ثابت تیغۀ سوزن متـ . پاشنۀ سوزن
-
stock rail joint
درز ریل سوزن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] درز ریلی که بین سوزن و خط آهن قرار دارد
-
trailable point
سوزن انعطافپذیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سوزنی که در آن ماشین سوزن امکان حرکت قطار از پشت سوزن را بهنحوی فراهم میکند که علیرغم تنظیم سوزن در جهت مخالف، آسیبی متوجه دستگاه و تجهیزات نشود
-
dual control switch
سوزن برقی ـ دستی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] سوزنی که ماشین آن به دو صورت دستی و برقی کار میکند
-
electric lock switch, electrically locked switch
سوزن قفلبرقی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] نوعی سوزن دستی که دارای قفل برقی است
-
switch heater
سوزنگرمکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] دستگاهی که با استفاده از بخار آب یا جریان برق یا روغن داغ و مانند اینها از یخزدگی سوزن جلوگیری میکند و یخ را از بین میبرد