کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
سوزمه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
سوزمه
لغتنامه دهخدا
سوزمه . [ م َ / م ِ ] (اِ) ماست کیسه ای و آن ماستی باشد که در کیسه کنند و می آویزند تا آبش بچکد.(یادداشت بخط مؤلف ): مصاله ؛ آب که از سوزمه یعنی ماست بیرون تراود. (منتهی الارب ). رجوع به سوزم شود.
-
سوزمه
لهجه و گویش تهرانی
ماست کیسه ای
-
جستوجو در متن
-
سوزم
لغتنامه دهخدا
سوزم . [ زَ ] (اِ) ماست چکیده . (ناظم الاطباء). رجوع به سوزمه شود.
-
مصالة
لغتنامه دهخدا
مصالة. [ م ُ / م َ ل َ ] (ع اِ) آب که از پنیر برآید از فشردن بعد پختن . (منتهی الارب ماده ٔ م ص ل ). آبی که از پنیر برآید بواسطه ٔ فشردن . (ناظم الاطباء). || آب که از سوزمه یعنی ماست بیرون تراود. (منتهی الارب ). آبی که از ماست برون تراود. (ناظم الاطب...